رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
خطبه 44 نهج‌البلاغه؛

پرهیز از غفلت

حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه از پرهیز از غفلت گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را می‌خوانیم.

من کلام له (علیه السلام) و فیه ینفر من الغفلة و ینبه إلی الفرار لله:
فَإِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عَایَنْتُمْ مَا قَدْ عَایَنَ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ، وَ لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ عَایَنُوا وَ قَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ الْحِجَابُ، وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَ بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ لَقَدْ جَاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ وَ زُجِرْتُمْ بِمَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ وَ مَا یُبَلِّغُ عَنِ اللَّهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّمَاءِ إِلَا الْبَشَرُ.قْرَبُ وَ لَا یَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ.

ترجمه:

هر آینه، اگر می‌دیدید آنچه را که مردگانتان پس از مرگ دیده‌اند، بیتابی می‌نمودید و وحشت بر شما چیره می‌شد. [و آنچه را ناشنیده می‌گرفتید، می‌شنیدید] و سر به فرمان خدا می‌آوردید. ولی آنچه مردگانتان پس از مرگ دیده‌اند، اکنون از چشم شما پنهان است و بزودی پرده‌ها بالا خواهد رفت. آن حقایق را به شما نیز نشان دادند، ولی دیدن نخواستید و به گوش شما رسانیدند، ولی شنیدن نخواستید. شما را راه نمودند، ولی ره یافتن نخواستید. براستی می‌گویم که عبرتها و اندرزها بر شما آشکار بود و از آنچه می‌باید دوری جویید شما را منع کردند و پس از ملائکه، که رسولان آسمان‌اند، جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ ننماید.

شرح:

طبق این گفتار، امام (علیه السلام) به همه مردم هشدار می‌دهد که از خواب غفلت بیدار شوند و کوتاهیهای خود را در طریق اطاعت و بندگی، جبران کنند و از آینده وحشتناکی که در پیش است بر حذر باشند و از تاریخ گذشته، عبرت بگیرند و برای ساختن آینده، از آن استمداد جویند.
در بخش اوّل از این سخن می‌فرماید: «اگر شما آنچه را که مردگانتان بعد از مرگ مشاهده کرده‌اند می‌دیدید، شیون می‌کردید و وحشت می‌نمودید و (به دنبال آن) به سخن حق گوش فرا می‌دادید و اطاعت می‌کردید» (فَاِنَکُمْ لَوْقَدْ عایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ(۱)، وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ).
از بعضی روایات استفاده می‌شود که حضرت، این سخن را در «جمعه اوّل بعد از بیعت» بیان فرموده و مطابق روایت «کافی» نخست به مردم هشدار می‌دهد که نسبت به پیشوایان خود خیانت نکنند و وحدت صفوف خود را حفظ کنند و از آنچه مایه تفرقه است بپرهیزند؛ سپس جمله‌های بالا را برای تأکید این معنا بیان کرده است.
در این که منظور مشاهده چه موضوعاتی است که بعد از رفع حجاب تن و بینا شدن چشم دل و مشاهده عوالم بعد از مرگ، انسان را در وحشت و اضطراب فرو می‌برد و به جزع وا می‌دارد؟ در میان دانشمندان گفتگوست؛ ولی مسلّم این است که انسان در آن حالت از دو موضوع، شدیداً ناراحت می‌شود: نخست این که نتایج اعمال خویش را در برابر خود می‌بیند و عقوبات و کیفرهایی را که در انتظار اوست مشاهده می‌کند و دیگر این که از کوتاهیهای گذشته خویش تأسّف می‌خورد که می‌توانست با استفاده از سرمایه عمر و امکاناتی که خدا در اختیار او قرار داده بود به اوج سعادت برسد و به عالم ملکوت و جوار قرب خدا راه یابد، ولی همه این فرصتها را از دست داد و از همه بدتر این که راهی به سوی بازگشت نیست.
سپس در ادامه این سخن می‌فرماید: «ولی آنچه آنها دیده‌اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودی پرده‌ها کنار می‌رود (و شما نیز آن وضع وحشتناک را مشاهده خواهید کرد)» (وَلکِنْ مَحْجُوب عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا، وَ قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ).
این که شما از همه چیز غافلید و دل به دنیا بسته‌اید و موقعیّت خود را در این جهان فراموش کرده‌اید، به خاطر همان است که حجابی میان شما و آن منازل وحشتناک و مواقف خطرناک افتاده، ولی فراموش نکنید که فراموش کردن این واقعیّات سبب نابودی آنها نمی‌شود چرا که به زودی پرده‌ها بالا می‌رود و همه چیز را مشاهده خواهید کرد و این در زمانی است که نه وحشت و اضطراب و جزع و فزع کارساز است و نه درهای توبه باز است.
در این جا سؤالی پیش می‌آید و آن این که: چرا خداوند در همین زندگی معمولی دنیا این حجابها را کنار نمی‌زند تا مردم بیدار شوند و به خود آیند؟
در آیات قرآن به پاسخ این سؤال اشاره شده است و آن این که: اگر حجاب کنار رود و مردم به صورت محسوس و قطعی، آن واقعیّتها را ببینند کمترین تخلّف آنها سبب مجازات دردناکی در همین دنیا می‌شود چون عذری باقی نمی‌ماند. در آیه ۸ سوره انعام می‌خوانیم: «وَلَوْ اَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الاَمْرُ ثُمَ لا یُنْظَرُونَ؛ اگر آن گونه که آنها تقاضا دارند که فرشته‌ای آشکارا نازل شود و پیام الهی را به آنها بدهد تا ایمان بیاورند؛ چنانچه بعد از مشاهده فرشته، ایمان نیاورند به حیات آنها خاتمه داده خواهد شد (و بلافاصله عذاب الهی بر آنها نازل خواهد گردید)».
از این گذشته با مشاهده عینی مسائل پس از مرگ، ایمان آوردن، دلیل بر اطاعت و بندگی نخواهد بود و در واقع شبیه ایمان اضطراری است همان گونه که افراد – حتّی کودکان – هنگامی که دستشان به آتش نزدیک شود فوراً عکس العمل نشان می‌دهند، هرگاه پرهیز از گناه به این صورت درآید هرگز دلیل بر تقوا و بندگی خدا نخواهد بود.
این که می‌فرماید: «قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ؛ به زودی حجاب برچیده می‌شود» به خاطر آن است که عمر انسان هر قدر طولانی باشد باز در برابر عمر دنیا و گستردگی زمان آخرت، لحظات زودگذری بیش نیست.
سپس امام (علیه السلام) در بخش دیگری از کلام خود به نکته مهمّی در این رابطه اشاره می‌کند و آن این که: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده‌اید، ولی به اندازه کافی دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایی شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ). (۲) 
بنابراین عذری برای شما باقی نمانده و هرگز در پیمودن راه خطا معذور نیستید! چرا که واقعیّتهای مربوط به جهان پس از مرگ، گرچه پشت پرده قرار دارد ولی از سه طریق شما از آن آگاهید: نخست از طریق مسائل عبرت انگیزی که در این جهان با چشم خود می‌بینید، آثار فراعنه در پیش چشم شماست، قبور در هم شکسته نیاکان که نشانه ناپایداری این دنیاست مشهود است، سرنوشت شوم ویرانه‌هایی که از شهرها و آبادیهای بلادیده اقوام گنهکار و گردنکش در گوشه و کنار جهان وجود دارد، درسهای عبرت دیگری است.
بنابراین هریک از سه جمله بالا اشاره به یکی از این دلایل سه گانه است: حسّ و نقل و عقل.
این احتمال نیز وجود دارد که جمله اوّل اشاره به دلایل حسّی و عقلی باشد (چون «بصیرت» به درک عقلی نیز گفته می‌شود) و جمله دوّم اشاره به دلایلی نقلی و جمله سوّم اشاره به هدایت برخاسته از آنهاست.
سپس در جمله‌های بعد که آخرین بخش این کلام است به شرح این معنا پرداخته و سه نکته را بیان می‌فرماید:
نخست این که: «به حق می‌گویم که حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است!» (وَبِحَقٍ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ).
این حوادث که تمام صفحه تاریخ بشریّت را پر کرده‌اند و در طول زندگی کوتاه خودمان نیز نمونه‌های زیادی از آن را دیده‌ایم چیزی نیست که بر کسی مکتوم و پوشیده باشد و یا نیاز به کنجکاوی و دقّت زیاد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قیصرها و کسری‌ها که یک روز با قدرت عجیب حکومت می‌کردند و امروز جز مشتی خاک از آنها باقی نمانده، در هر طرف نمایان است. کاخ‌های ویران شده آنها، قبرستانهای خاموش، تخت و تاجهای به تاراج رفته، هر کدام به زبان بی‌زبانی به نسل موجود و نسلهای آینده درست عبرت می‌دهد.
قرآن مجید می‌گوید: «شما پیوسته صبحگاهان از کنار (ویرانه‌های شهرهای) آنها عبور می‌کنید و همچنین شبانگاهان، آیا نمی‌اندیشید؟» (وَ إِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاللَیْلِ اَفَلا تَعْقِلُونَ) (۳) و در جای دیگر می‌فرماید: «چه بسیار باغها و چشمه‌هایی که از خود به جای گذاشتند – و زراعتها و قصرهای جالب و گران قیمت و نعمتهای فراوان دیگر که در آن غرق بودند – (آری)! این چنین بود ماجرای آنها و ما آنها را به اقوام دیگری به ارث دادیم» (کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنّات وَ عُیُون وَ زُرُوع وَ مقام کَریم وَ نَعْمَة کانُوا فیها فاکِهینَ کَذلِکَ وَ اَوْرَثْناها قَوْماً آخَرینَ).
در آیه بعد از آن می‌افزاید: «نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین برای آنها گریان شد و به هنگام نزول مرگ و عذاب، کمترین مهلتی به آن داده نشد» (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَماءُ وَ الاَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ). (۴) 
قرآن و روایات اسلامی پر است از این گونه آیات و سخنان هشدار دهنده. شعرا و ادبا نیز هریک در اشعار خود به طور گسترده، این حوادث عبرت انیگز را با بیانات قوی منعکس کرده‌اند و تعبیر «لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ» به خوبی تحقّق یافته است.
در دوّمین نکته می‌فرماید: «با صدای رسا و مؤثر (از آنچه ممنوع است) نهی شده‌اید» (وَزُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر). (۵) 
این نهی ممکن است به زبان تکوین باشد که از درون تاریخ و اخبار پیشین و آثار بازمانده آنها در دل خاک بر می‌خیزد همان گونه که قرآن می‌گوید: «وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنَ الاَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ؛ به اندازه کافی برای نهی و انزجار آنها از بدیها، اخبار (امّتهای پیشین) به آنها رسیده است». (۶) 
یا به زبان تشریع و از طریق وحی باشد که در کتب آسمانی منعکس است.
به این ترتیب اتمام حجّت کافی با هر دو زبان (زبان تکوین و تشریع) حاصل شده و هیچ کس در بی‌اعتنایی و غفلت خود معذور نیست.
در سوّمین و آخرین جمله می‌فرماید: «و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوی پروردگار نخواهد بود» (وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَ الْبَشَرُ).
اشاره به این که شما در انتظار چه نشسته‌اید؟ در انتظار این هستید که فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آیات الهی را بخوانند؟ همان گونه که بهانه جویان از کفّار در عصر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌گفتند: «لَوْ ما تَأتینا بِالْمَلائِکَةِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادقینَ؛ اگر تو راست می‌گویی چرا فرشتگان را نزد ما نمی‌آوری»؟ (۷) 
قرآن در پاسخ آنها می‌گوید: «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ اِلاّ بِالْحقِ وَ ما کانُوا اِذاً مُنْظرینَ؛ ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی‌کنیم (هر چشمی توان دیدن آنها را ندارد و آنها تنها برای آشکار شدن حق نازل می‌شوند نه به عنوان بهانه جویی این و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ایمان نیاورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد (و به عذاب الهی نابود می‌گردند)». (۸) 
بنابراین تنها افرادی از بشر، یعنی انبیای الهی واسطه ابلاغ پیامهایی هستند که وسیله ملائکه مقرّب الهی فرستاده می‌شود.
کوتاه سخن این که: خداوند به قدر کافی اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّیِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحی و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمی‌تواند به بهانه این که فرشته‌ای بر من نازل نشده، سرپیچی کند.

انتهای خبر/

1404-03-19 07:00 شماره خبر : 13753

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.