درباره نویسنده
خطبه 57 نهجالبلاغه؛
فضیلت و اهمیت جهاد

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از فضیلت و اهمیت جهاد گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها یستنهض بها الناس حین ورد خبر غزو الأنبار بجیش معاویة فلم ینهضوا. و فیها یذکر فضل الجهاد، و یستنهض الناس، و یذکر علمه بالحرب، و یلقی علیهم التبعة لعدم طاعته:
فضل الجهاد:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَی وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ. فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَی قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَصَفَ.
ترجمه:
اما بعد. جهاد درى است از درهاى بهشت كه خداوند بر روى بندگان خاص خود گشوده است. جهاد جامه پرهيزگارى و جوشن استوار خدايى و سپر ستبر اوست. هر كه آن را ناخوش دارد و از آن رخ برتابد، خداوند جامه خوارى و زبونى بر او پوشاند و محنت و بلايش در ميان گيرد و دلش را در پرده دارد و به كيفر آنكه از جهاد تن زده است از حق دور افتد و كارش به مذلت كشد و از عدالت بى بهره ماند.
شرح:
این خطبه، به گفته ابن ابی الحدید، از خطبههای مشهور امام علی علیه السّلام است که (علاوه بر مرحوم سید رضی) بسیاری از محقّقان و محدثان، آن را در کتابهای خود آوردهاند، از جمله مبرّد در ابتدای کامل (با مقداری تفاوت) ذکر کرده و در ابتدای آن مینویسد: به علی علیه السّلام خبر دادند که گروهی از لشکر معاویه، به شهر انبار (یکی از شهرهای مرزی عراق) وارد شدهاند و فرماندار آن حضرت را -که حسان بن حسان نام داشت- کشتهاند.
امام علیه السّلام خشمگین شد و حرکت کرد به گونهای که عبایش به روی زمین کشیده میشد تا به نخیله (لشکرگاهی در نزدیکی کوفه) رسید و مردم به دنبال حضرتش حرکت کردند. امام علیه السّلام روی بلندی قرار گرفت و حمد و ثنای الهی را به جای آورد و درود بر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرستاد و سپس این خطبه را ایراد کرد. مرحوم کلینی، در کتاب کافی، در بحث جهاد نیز آن را آورده است. نویسنده مصادر نهج البلاغه، این خطبه را از ده منبع معروف قبل از مرحوم سید رضی، نقل کرده است، از جمله البیان و التبیین جاحظ، عیون الاخبار ابن قتیبه، الاخبار الطوال دینوری، غارات ثقفی، عقد الفرید ابن عبد ربّه، أغانی ابو الفرج اصفهانی، …
همان گونه که در بالا آمد، امام، این خطبه را در نخیله و در زمانی ایراد فرمود که به آن حضرت خبر دادند که سفیان بن عوف غامدی- که در متن خطبه، از او، به «اخو غامد» تعبیر شده- به مرزهای عراق حمله کرد و نماینده علی علیه السّلام، حسان بن حسان، و گروه دیگری را به شهادت رساند و اموال زیادی را غارت و خانههای بسیاری را ویران کرد و بدون این که مقاومت مهمّی در برابر او بشود، به شام برگشت.
سفیان بن عوف، میگوید معاویه مرا احضار کرد و گفت: «تو را با لشکر انبوهی به جانب فرات میفرستم. هنگامی که به سرزمین هیت (شهری است در کنار فرات بالاتر از انبار) رسیدی، اگر لشکری یافتی، به آنها حمله کن و الّا شهر انبار را مورد هجوم قرار بده! اگر در آنجا سپاهی نبود، به مدائن هجوم ببر! سپس به شام برگرد.
زنهار! به کوفه نزدیک مشو! و بدان که حمله به انبار و مدائن، حمله به کوفه است، زیرا، این کار، قلب عراقیان را میلرزاند و دوستان ما را خوشحال میکند. در این سفر، به هر کس برخوردی که حکومت مرا قبول نداشت، بکش! و همه قریههایی را که سر راه تو قرار دارد، ویران ساز و اموال آنان را غارت کن، زیرا، غارت اموال مانند کشتن افراد، برای مخالفان ما، دردناک است.»
سفیان، این دستور را اجرا کرد، هنگامی که به شهر انبار رسید، حسان بن حسان بکری، با گروهی به مقابله او برخاست و در آغاز، حمله شامیان را دفع کرد، ولی چون لشکر شام، بسیار زیاد بود و حسان دید قدرت در هم شکستن آنها را ندارد، آماده پیکار تا مرز شهادت شد. از اسب پیاده شد و آیه ۲۳ سوره احزاب را خواند که مضمونش این است: «بعضی از مؤمنان راستین، شربت شهادت نوشیدند و بعضی منتظرند، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ». سپس گفت: «آن کس که خود را آماده شهادت نکرده، در هنگامی که ما به مبارزه مشغولیم و دشمن نمیتواند فراریان را تعقیب کند، از شهر بیرون رود و آنها که آماده شهادتاند، با ما بمانند. گروه زیادی رفتند، او، با سی مرد پیاده، به مبارزه برخاست، تا همگی به افتخار شهادت نائل شدند. این حادثه تکان دهنده، قلب امام علیه السّلام را سخت آزرده ساخت و خطبه بالا را که بیانگر سوز درونی مولا و خشم فراوان او از کوتاهی مردم در امر جهاد با دشمنان اسلام است، بیان فرمود.
خطبه در یک نگاه:
همان گونه که قبلا اشاره شد، این خطبه- که به خطبه جهاد معروف است- از مشهورترین خطبههای مولا امیر مؤمنان، محسوب میشود و تمام خطبه، بر محور جهاد دور میزند. در بخش نخستین آن، اهمّیّت جهاد و آثار مهمّ آن، با بیان بسیار گویا و زیبا، تشریح و نیز پیامدهای ترک جهاد برای امّتها، تبیین شده است. در بخش دیگری، مردم کوفه را سخت ملامت میکند، سپس از حادثه دردناک حمله «سفیان غامدی» به شهر مرزی «انبار» و شهادت «حسان ابن حسان» -نماینده شجاع و باوفای امام- و سایر ویرانگریهای او و لشکر شام خبر میدهد. در بخش سوم، باز، سرزنشها را متوجه مردم سست عراق در آن عصر و زمان، میسازد و آنها را سخت ملامت میکند. در آخرین بخش، آمادگی کامل خود را برای جهاد با دشمن خونخوار و بیرحم و سوابق گذشته خویش را در امر جهاد، بیان میدارد.
در مجموع، روح حماسی فوق العادهای، بر غلبه، حاکم است که هر شنوندهای را سخت تحت تأثیر قرار میدهد. جالب این که شارح معروف نهج البلاغه، «ابن ابی الحدید»، در یکی از سخنان خود میگوید که: بسیاری از گویندگان، در باره اهمّیّت جهاد و تشویق به آن، سخن گفتهاند، امّا همه آنها، خمیر مایه سخن خود را از کلام علی علیه السّلام گرفتهاند. سپس به خطبه معروف «ابن نباته» در باره جهاد اشاره میکند و آن را در برابر خطبه مولا علی علیه السّلام مانند شمشیر چوبین، در برابر شمشیر پولادین بر میشمرد و آنها را قابل مقایسه نمیداند.
جهاد دری از درهای بهشت:
در این جملههای کوتاه که در نخستین فراز این خطبه آمده است فلسفه جهاد و آثار پربرکت آن در پنج جمله پرمعنا بیان گردیده و سپس آثار شوم ترک جهاد، در هفت جمله دیگر تشریح شده است.
در نخستین جمله درباره اهمّیت جهاد میفرماید: «امّا بعد (از حمد و ثنای الهی)، جهاد دری از درهای بهشت است؛ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَةِ».
بدیهی است برای وصول به رحمت و رضوان خداوند و بهشت برین، اسباب مختلفی وجود دارد که در احادیث، به عنوانِ «درهای بهشت» معرفی شده که یکی از مهمترین آنها، جهاد است. به همین دلیل، در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که پیغمبر فرمود: «لِلجَنَّةِ بابٌ یُقالُ لَهُ: «بابُ الْمُجاهِدینَ». یَمْضُونَ اِلَیهِ فَاِذا هُوَ مَفتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدوُنَ بِسُیوفِهِمْ، وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوقِفِ، وَ الْمَلائِکَةُ تُرَحِبُ بِهِمْ؛ بهشت، دری دارد به نام «باب المجاهدین» که آنان، به سوی آن حرکت میکنند و در را در برابر خود باز میبینند در حالی که شمشیرها را به کمر بستهاند. این، در حالی است که سایر مردم، در موقفِ حساب ایستادهاند و در انتظار حساباند، (امّا مجاهدان، بدون حساب، به سوی بهشت میروند و در آستانه بهشت)، فرشتگان، به آنان تبریک میگویند». (۱)
میدانیم که جهاد در اسلام، دو شعبه دارد: جهاد با دشمن بیرون و جهادِ با نفس اماره.
نخستین جهاد را، «جهاد اصغر» و دومی را «جهاد اکبر» میگویند، امّا هر دو، دری از درهای بهشت محسوب میشود. بدون جهاد اکبر، کسی، به لقاء الله نمیرسد و بدون جهاد اصغر، سربلندی در دنیا و آخرت، حاصل نمیگردد.
در دومین جمله میفرماید: «خداوند، آن در را به روی دوستان خاصّ خود گشوده است؛ فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَةِ أَوْلِیائِهِ».
درست است که جهاد با دشمنِ برون و درون، وظیفه همه مسلمانان است، ولی تنها، اولیای خاصّ الهی میتوانند این دو طریق را با نیّت خالص و تا آخرین مرحله، بپیمایند و دیگران گاه با نیاتی آلوده و انتظار غنیمت و یا کسب نام و شهرت و یا امثال آن، در این میدان گام مینهند و تا آخرین مرحله پیش نمیروند. تنها، خاصّان اولیاءالله هستند که جهاد را، با خلوص نیّت، تا آخرین مرحله پیش میبرند. آنها هستند که در برابر تمام مشکلات جهاد اکبر و اصغر، شکیبایی به خرج میدهند و در برابر تمام شدائد این راه، میایستند و شیاطینِ جن و انس را با پایمردی خود، به زانو در میآورند.
بنابراین، جای این اشکال که «چرا امام فرموده است: خداوند، باب جهاد را به روی خاصّان اولیائش گشوده، در حالی که میدانیم وظیفه همه مسلمانان است؟ باقی نمیماند».
از این جمله، این نکته نیز استفاده میشود که اگر کسی از عهده جهاد اکبر و اصغر، هر دو، به خوبی برآید از خاصّانِ اولیاءالله خواهد بود.
در سومین و چهارمین و پنجمین توصیف درباره جهاد، میفرماید: «و آن، لباس تقوا، زره محکم خداوند و سپر مطمئن او است؛ «وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوَی وَ دِرْعُ اللهِ الْحَصِینَةُ، وَ جُنَتُهُ الْوَثِیقَةُ».
میدانیم لباس، هم مایه زینت و زیبایی انسان است و هم حافظ بدن او از گرما و سرما و آفات دیگری که در صورت عریان بودن بر بدن او وارد میشود. جهاد نیز مایه آبرو و عزّت و سربلندی اقوام و ملّتها و پیشگیری از انواع آفات است همان گونه که در ادامه این خطبه، با تعبیردیگری بیان شده است. اندام برهنه، زشت و بدن نما و کاملا آسیب پذیر است. قوم و ملّتی که جهاد را ترک کنند، ذلیل و سر به زیر و آسیب پذیر خواهند بود.
امّا چرا «لباس» در اینجا، به «تقوا» اضافه شده؟ ممکن است از این نظر باشد که حفظ اصول تقوا، بدون امنیت ممکن نیست، همان گونه که امنیت، بدون جهاد حاصل نمیشود.
این احتمال نیز در تفسیر جمله بالا وجود دارد که اشاره به آیه ۲۶، سوره اعراف، دارد که بعد از ذکر لباس ظاهر به عنوان یک نعمت الهی میفرماید: (وَ لِباسُ التَقْوی ذالِکَ خَیْرٌ؛ لباس تقوا از لباس ظاهر هم بهتر و کار سازتر است.
بنابراین، منظور این است که لباس تقوا که در قرآن به آن اشاره شده، مصداق کاملش همان جهاد است که از تمام جوانب، جامعه را در امن و امان قرار میدهد، (۲) و مایه حسن و زیبایی است.
حضرت، در جمله بعد، جهاد را به «زره محکم» و در جمله سوم، به «سپر مطمئن» تشبیه کرده است که هر دو، از وسائل دفاعی در جنگ است همان گونه که در نبردهای قدیم، کسانی که زره در تن و سپر در دست نداشتند از ضربات دشمن در امان نبودند، قوم و ملّتی که جهاد را ترک کند در برابر ضربات دشمن بسیار ناتوان و آسیب پذیر خواهد بود.
این تعبیر، ممکن است اشاره به این حقیقت باشد که مقصود از جهاد، هجوم بردن بر دیگران و توسعه طلبی و غصب اموال و تحمیل عقیده نیست، زیرا معتقدیم که منطق اسلام و قرآن، آن قدر نیرومند است که بدون نیاز به شمشیر، پیش میرود.
بنابراین جهاد، برای حفظ جامعه اسلامی و از بین بردن موانع راه تبلیغ و موانع آزادی بیان تشریع شده است.
در جنگهای امروز، گرچه سپرها و زرههای سابق کنار گذاشته شده، ولی وسائل دیگری که بسیار کاملتر از آن، مانند زره پوشها و نفربرها و سنگرهای بسیار محکم است، جانشین آن گردیده است و نیز در برابر حملات شیمیایی، لباسهای مخصوصی تهیه شده است که انسانها را در برابر چنین تهاجمی، حفظ کند.
این نکته نیز قابل توجه است که آنچه در تفسیر این جملهها درباره جهاد اصغر (دشمن خارجی) گفته شد، در مورد جهاد اکبر (جهاد با نفس) نیز صادق است؛ زیرا اگر جهاد با نفس نباشد، قلب و جان انسان در برابر تهاجم شیطان، سخت آسیب پذیر خواهد بود.
سپس امام (علیه السلام) به جنبههای منفی ترک جهاد پرداخته و به هفت نکته، در عبارات کوتاه و پرمعنا، اشاره میفرماید که هر کدام از آنها، اشاره به یکی از پیامدهای منفی جهاد دارد:
نخست این که هر کس، آن را از روی بیاعتنایی ترک گوید، خداوند لباس ذلّت و خواری بر تنش میپوشاند. (و همان گونه که لباس، بر تمام بدن احاطه میکند، ذلّت و خواری، تمام زندگی او را فرا میگیرد)؛ فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذُّلِ.
تعبیر به «رغبةً عَنْهُ» اشاره به این است که افرادی، بر اثر عذر و ناتوانی و بیماری و نقص عضو، قادر به جهاد نیستند، از این حکم مستثنایند، همان گونه که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است. (۳)
دوم این که: بلا، از هر سو، او را احاطه میکند؛ (وَ شَمِلَهُ الْبَلاءُ).
چرا که چنین شخص یا جامعهای، به خانه یا شهر بیدفایی میماند که حیوانات درنده و موجودات موذی، از هر سو، به آن هجوم میآورند و براحتی در آن وارد میشوند. آری، دیوار پولادین جهاد است که جلو این گونه بلاها را میگیرد و انسانهای درنده خو و موذی را، دور میسازد.
سوم این که: «چنین کسی، گرفتار حقارت و پستی میگردد؛ وَ دُیِّثَ (۴) بِالصَغَارِ (۵) وَ الْقَمَاءَةِ (۶).
چرا حقیر و پست نشود، در حالی که سرمایه عظمت و سربلندی، یعنی جهاد را، از کف داده و تهی دست باقی مانده است؟
درست است که این جمله، با جمله نخست، قریب المعنی است، ولی تفاوت ظریفی با آن دارد. در آنجا، سخن از ذلّت است و در اینجا، سخن از حقارت و پستی. این دو مفهوم، مختلفند ولی لازم و ملزوم هم.
چهارمین مصیبتی که دامن ترک کننده جهاد را میگیرد این است که «عقل و فهم او تباه میشود؛ وَ ضُرِبَ عَلَی قَلْبِهِ بِالاِسْهَابِ (۷)».
افراد ضعیف و ناتوان و مغلوب و شکست خورده، دائماً، گرفتار توهّماند و ارزیابی واقعیات، آنچنان که هست برای آنها مشکل است. وحشت از دشمن، سبب میشود که گرفتار کابوسی از تخیّلات هولناک گردند، یا این که برای پیروزی، دست به دامن خرافات بزنند و به جای جستوجوی پیروزی در سایه شمشیرها در میدان نبرد، مثلا به ساحران و جادوگران پناه ببرند. این طور افراد، در طول تاریخ، نمونههای متعددی دارد. روشن است که تنها، افراد ضعیف و ناتوان، به این امور خرافی پناه میبرند، ولی مجاهدان شجاع، از این موهومات، بیگانهاند.
پنجم این که «به خاطر ضایع کردن جهاد، حق، از او گرفته میشود؛ وَ أُدِیْلَ (۸) الْحَقُ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ»، چرا که – همان گونه که در ضرب المثل معروف آمده است – حق، گرفتنی است و نه دادنی. زورگویان جهانخوار و غاصبانِ طغیانگر هرگز حق را به صاحبان حق نسپردهاند، بلکه باید قوی شد و حقّ خویش را از چنگال آنها گرفت.
در کلمات مبارک امام (علیه السلام) در خطبه ۲۹ آمده است که: (لایُدرَکُ الحَقُّ اِلاّ بِالْجِدِ؛ حق، جز با تلاش به دست نمیآید.
ششم این که: «چنین کسی، به راه محو و نابودی کشانده میشود؛ وَ سِیْمَ الْخَسْفَ». با توجه به این که خَسفْ و خسوف، به محو شدن نور ماه گفته میشود و نیز فرو رفتن و ناپدید شدن در زمین، و «سیم» از مادّه «سوم» به معنای «دنبال چیزی حرکت کردن» آمده است، مفهوم جمله، چنین میشود که تارکان جهاد، در واقع، در طریق محو و نابودی خویش گام برمی دارند. و در طول تاریخ، کراراً، دیده شده که اقوام و ملّتهایی بر اثر سستی در جهاد، خود و کشورشان از صفحه جهان محو شدند. (۹)
هفتم این که «از عدالت محروم میگردد؛ (وَ مُنِعَ النَصَفَ) (۱۰)
دلیل این معنا، روشن است؛ زیرا، طرفداران عدالت، غالباً، در اقلیتند. اگر در اقلیّت کمی نباشند، از نظر کیفیّت و قدرت، در اقلیت هستند. به همین دلیل، سلطه گرانِ سودپرست، تا آنجا که به اصطلاح، کاردشان ببرد، پیش میروند و حقوق ملتهای مظلوم را پایمال میکنند و پیوسته بر مال و جاه و جلال خود میافزایند.
ملتهای مظلوم و ستمدیده، تنها، در سایه جهاد میتوانند عدالت اجتماعی را تحقّق بخشند و از فشار ظلم و ستم آنان برهند.
به این ترتیب، میبینیم که امام، در این چند خط از خطبه، چه حقایق مهمی را درباره آثار بزرگ جهاد در سرنوشت جوامع انسانی، بیان کرده و ترسیمی بسیار منطقی از مسأله جهاد و فلسفه آن را نشان داده است.
این تحلیلها، نشان میدهد که جهاد، نه تنها به خاطر پاداشهای معنوی سرای دیگر، بلکه به خاطر ارزشهایی که در همین زندگی دنیوی میآفریند، باید مطلوب همه باشد. چه کسی است که طالب ذلّت و تحقیر و پَستی و غصب حقوق، و سرانجام، محو از صفحه روزگار شدن باشد؟ اگر با این امور مخالفیم، پس باید دامن همّت بر کمر زنیم و به پا خیزیم و جهاد کنیم و همین نتایج گرانبها است که تحمّل مشکلات جهاد را بر ما آسان میسازد، مانند تحمّلِ تلخیِ داروی شفابخش.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
آخرین اخبار
- مذاکرات در شرایط کنونی فاقد اعتبار است
- گشتها و پایشهای شبانهروزی ادامه دارند
- حضور معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی در دیار آفتاب
- جذب ۴٫۳ میلیون دلار سرمایهگذاری خارجی
- اقدامات فوری برای کنترل بازار
- وحدت طیفهای مختلف مردم با حاکمیت
- نام «ایران» مقدستر و گرامیتر شد
- لغو پروازهای تا ساعت ۱۴ چهارشنبه تمدید شد
- اختلال در سامانه «مهتا» شهرداری اراک
- رژیم صهیونسیتی ابزار سلطهگری غرب است
- مشاهده بیشتر