رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
خطبه 61 نهج‌البلاغه؛

دنیا، مزرعۀ آخرت

حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه از دنیا، مزرعۀ آخرت گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را می‌خوانیم.

و من خطبة له (علیه السلام) و فیه أحد عشر تنبیها:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْیَا [قَدْ] أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلَاعٍ. أَلَا وَ إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةُ النَّارُ. أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ مَنِیَّتِهِ؟ أَلَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ؟ أَلَا وَ إِنَّکُمْ فِی أَیَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ، فَمَنْ عَمِلَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضْرُرْهُ أَجَلُهُ؛ وَ مَنْ قَصَّرَ فِی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَهُ أَجَلُهُ.
[قال السید الشریف رضی الله عنه: و أقول إنه لو کان کلام یأخذ بالأعناق إلی الزهد فی الدنیا و یضطر إلی عمل الآخرة لکان هذا الکلام و کفی به قاطعا لعلائق الآمال و قادحا زناد الاتعاظ و الازدجار و من أعجبه قوله (علیه السلام) ألا و إن الیوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغایة النار فإن فیه مع فخامة اللفظ و عظم قدر المعنی و صادق التمثیل و واقع التشبیه سرا عجیبا و معنی لطیفا و هو قوله (علیه السلام) و السبقة الجنة و الغایة النار فخالف بین اللفظین لاختلاف المعنیین و لم یقل السبقة النار کما قال السبقة الجنة لأن الاستباق إنما یکون إلی أمر محبوب و غرض مطلوب و هذه صفة الجنة و لیس هذا المعنی موجودا فی النار نعوذ بالله منها فلم یجز أن یقول و السبقة النار بل قال و الغایة النار لأن الغایة قد ینتهی إلیها من لا یسره الانتهاء إلیها و من یسره ذلک فصلح أن یعبر بها عن الأمرین معا فهی فی هذا الموضع کالمصیر و المآل قال الله تعالی قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ و لا یجوز فی هذا الموضع أن یقال- [فإن] سبْقتکم بسکون الباء إلی النار فتأمل ذلک فباطنه عجیب و غوره بعید لطیف و کذلک أکثر کلامه (علیه السلام) و فی بعض النسخ و قد جاء فی روایة أخری و السُبْقة الجنة بضم السین و السبقة عندهم اسم لما یجعل للسابق إذا سبق من مال أو عرض و المعنیان متقاربان لأن ذلک لا یکون جزاء علی فعل الأمر المذموم و إنما یکون جزاء علی فعل الأمر المحمود].

ترجمه:

اما بعد. دنیا روی در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و آخرت روی در آمدن دارد و بناگاه، رخ می‌نماید. بدانید، که امروز، روز به تن و توش آوردن اسبان است و فردا روز مسابقه. هر که پیش افتد، بهشت جایزه اوست و هر که واپس ماند، آتش جایگاه او. آیا کسی نیست، که پیش از آنکه مرگش در رسد، از خطای خود توبه کند؟ آیا کسی نیست، که پیش از بدحالی و شوربختی، برای خویش کاری کند.
بدانید که شما در این روزهای عمر غرق امیدها و آرزوهایید و، حال آنکه، مرگ پشت سر شما کمین کرده است. هر کس در این روزها، پیش از رسیدن مرگش برای خود کاری کند، کارش بدو سود رساند و مرگش زیان نرساند و هر که، در این روزها، قصور ورزد و برای خود کاری نکند، کارش سود ندهد و مرگش زیان رساند.  
من (سید رضی) می‌گویم: اگر سخنی توان یافت که مردم را به زهد و پرهیز در دنیا بکشد و آنان را به عمل برای آخرت وادارد همین سخن است و بس. این سخن پیوند مردم را با آمال و آرزوهایشان می‌برد و در آنها چراغ موعظت و خودداری از معاصی را می‌افروزد. شگفت‌ترین جمله‌های آن آن جاست که آن حضرت(ع) می‌گوید:  
«الا و ان الیوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغایة النار». در این عبارت با وجود فخامت در لفظ و عظمت قدر در معنی و صدق تمثیل و تشبیه حقیقی، رازی شگرف نهفته است و معنیی لطیف. بویژه، این عبارت: «السبقة الجنة و الغایة النّار». در اینجا، میان دو لفظ «السبقة و الغایة» هم در معنی اختلاف است و هم در لفظ. نگفت: «السبقة النار» و گفت: «السبقة الجنة». زیرا مسابقت و پیشی گرفتن بر یکدیگر برای امور محبوب و هدفهای مطلوب است و این محبوبیت و مطلوبیت، صفت بهشت است و این گونه معانی در دوزخ، که از آن به خدا پناه می‌بریم وجود ندارد.  
و گفت: «الغایة النّار». زیرا غایت گاه باشد برای کسی، که سیرش بدان منتهی می‌شود، مسرور کننده نباشد گاه مسرور کننده باشد، در این گونه مواقع، «مصیر» و «مآل» به کار می‌برند. خدای تعالی می‌فرماید: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُوا» در اینجا نمی‌توان گفت: «سبقکم (به سکون باء) الی النار». در این بیندیش، که سخنی است با معنی عجیب و ژرف. بیشتر کلام علی(ع) از این قبیل است. در بعضی روایات آمده است: «السبقة الجنة» به ضم سین. سبقه، در نزد ایشان چیزی است که به برنده مسابقه می‌دهند. مانند مال یا چیزی دیگر. این دو معنی به هم نزدیک‌اند، زیرا جایزه را به کسی نمی‌دهند که مرتکب کار نکوهیده‌ای شده باشد بلکه به کسی می‌دهند که کار پسندیده‌ای کرده باشد.

شرح:

این خطبه یکی از معروفترین خطبه‌های امیر مؤمنان علی علیه السّلام است و به گفته شیخ مفید در ارشاد، یکی از سخنانی است که از آن حضرت به یادگار مانده و ارباب فهم و عقل و خرد، آن را حفظ کرده‌اند. و به گفته سید رضی -چنان که خواهد آمد- اگر سخنی پیدا شود که انسان‌ها را با قوت و قدرت، به سوی زهد در دنیا و توجه به آخرت سوق دهد، این سخن است.
در این خطبه کوتاه -که به گفته بعضی از محقّقان، به عنوان بخشی از خطبه ۲۵ محسوب می‌شود- امام، به ده نکته مهم در باره توجه به آخرت و زهد در دنیا و عدم اعتماد بر مواهب مادّی و زرق و برق این جهان و آمادگی هر چه بیشتر برای زندگی جاودان آخرت و هشدار نسبت به خطرات مهمّی که سعادت انسان را تهدید می‌کند اشاره می‌فرماید.
این خطبه بحق از خطبه‌های تکان دهنده‌ای است که انسان را به سوی زهد در دنیا و بی‌اعتنائی به زرق و برق و توجه به امر آخرت، سوق می‌دهد و تعبیراتش، آن چنان صریح و دقیق است که هر کس را که کمترین شایستگی داشته باشد از خواب غفلت بیدار می‌کند و در هر قسمت تحلیل منطقی جالبی را همراه با تعبیرات خطابی ارائه می‌دهد.

جایگاه دنیا و آخرت از دیدگاه علی (علیه السلام):
امام (علیه السلام) در این خطبه غرّا برای سوق دادن انسان‌ها به زهد و بی‌اعتنایی به زرق و برق دنیا به ده نکته مهم اشاره می‌کند؛ زیرا، همانطور که در حدیث آمده و تجربه نیز در تمام طول تاریخ ثابت کرده حبّ دنیا سرچشمه همه گناهان و (رأس کلُ خطیئة) است و بی‌اعتنائی به آن نخستین و مهم‌ترین گام برای اصلاح نفوس و مبارزه با فساد فردی و اجتماعی است.
در نخستین نکته به سپری شدن دنیا و وداع کردن آن با اهل دنیا اشاره کرده می‌فرماید: «اما بعد دنیا روی برگردانده و وداع خویش را اعلام داشته است؛ (أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُنْیَا قَدْ أَدْبَرَتْ، وَ آذَنَتْ(۱) بِوَدَاع).
چگونه دنیا پشت کرده و آهنگ وداع کرده است؟
نشانه‌های آن، بسیار روشن است. قبرستان‌های خاموشی که از نسل‌های پیشین، یعنی پادشاهان و فرماندهان و زورمندان، جوانان و کودکان و پیران، باقی مانده همه، گواه اِدْبار دنیا و فریادهای وداع آن است. قَدِ خمیده پیران، موی سپید کهنسالان و بیماری‌های گوناگون مشرفان به مرگ هر یک نشانه‌ای از اِدبار دنیا و اِعلان وداع او است.
ظاهراً دنیا خاموش است، امّا گویی، با هزار زبان، سخن می‌گوید!
این، همان است که علی (علیه السلام) در یکی دیگر از خطب نهج البلاغه، به آن اشاره کرده می‌فرماید:
«فَکَفی واعِظاً بِمَوتی عایَنتُمُوهُمْ، حُمِلُوا اِلی قُبُورِهِم غَیْرَ راکِبینَ وَ اُنْزِلُوا فیها غَیْرَ نازِلینَ. فَکَأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیا عُمّاراً وَ کَأَنَ الاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ داراً؛ برای عبرت و اندرز شما، همین بس است که مردگانی را با چشم خود دیده‌اید که آنها را بی‌اختیارشان، به گورهاشان حمل می‌کردند و در میان قبر قرار می‌دادند، بی‌آن که خود، بتوانند یا بخواهند در آن روز فرود آیند. (چنان از نظرها محو می‌شوند) که گویی، هرگز در میان مردم این گیتی نبوده‌اند و گوئی سرای آخرت، همواره خانه آنان بوده است» (۲).
در نکته دوم، اشاره به موضوع اقبال آخرت و روی آوردن سرای دیگر است، می‌فرماید: آخرت روی آورده و طلایه‌های آن آشکار گردیده است»، (وَ إِنَّ الآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ، وَ أَشْرَفَتْ بِاطِلاَع.) (۳) 
نخستین منزلگاه آخرت، مرگ است که همواره، مردم جهان را یکی پس از دیگری در کام خود فرو می‌برد و این، خود نشانه روی آوردن جهان آخرت است.
به این ترتیب، امام (علیه السلام) به همگان هشدار می‌دهد که دیر یا زود، آماده وداع با این جهان و گام نهادن در سرای دیگر شوند و آنچه را که لازمه این سفر عمومی و پرخوف و خطر است فراهم سازند و پیش از آن که فرصت از دست رود به تهیه ساز و برگ برخیزند.
در سومین نکته ترسیم بسیار گویا و جالبی از چگونگی این سرا و آن سرا و پیوند و ارتباط میان این دو فرموده و می‌گوید: «بدانید! امروز، روز تمرین و آمادگی است و فردا روز مسابقه. جایزه برندگان بهشت و سرانجام (شوم) عقب ماندگان آتش دوزخ است، (أَلاَ وَ إِنَّ الیَوْمَ المِضْمارَ(۴) وَ غَداً السِّبَاقَ (۵) وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةُ النَارُ؛ ) در تشبیهی که در این جمله زیبا وارد شده، انسان را به سوارکارانی همانند می‌کند که در یک مسابقه بزرگ شرکت می‌کنند. روشن است که آنها باید قبلا به تمرین فراوان بپردازند و خود را آماده کنند و از آنجا که تمرینِ سواری با اسب‌ها، آنها را چابک و ورزیده و در عین حال لاغر می‌کند، عرب، از آن تعبیر به «مضمار» یعنی مکان یا زمان لاغر شدن می‌کند. جالب این که به گفته راغب در مفردات، ضامر، به هر حیوان لاغری گفته نمی‌شود بلکه به حیوان لاغری گفته می‌شود که بر اثر تمرین و کار لاغر شده باشد که لازمه آن چابکی است. بعد از آن، دورانِ مسابقه شروع می‌شود و در هر مسابقه‌ای جوایزی برای برندگان و تبعاً خسارتی برای بازندگان خواهد بود. امام (علیه السلام) زندگی این جهان را دوران ورزیدگی و آمادگی و میدان آخرت را میدان مسابقه و جایزه برندگان را بهشت و خسارت بازندگان را آتش دوزخ می‌شمارد.
بدیهی است که هیچ کس در میدان مسابقه نمی‌تواند مشغول تمرین و آمادگی و ورزیدگی شود، بلکه باید آنچه در این زمینه لازم است از قبل فراهم شده باشد؛ در میدان محشر نیز جایی برای تهیه حسنات و توبه از سیّئات و تهذیب نفوس و تطهیر قلوب نیست. همه اینها باید در دنیا فراهم شده باشد. کسانی که این واقعیت را به فراموشی بسپارند و آمادگی لازم را از نظر روحانی و معنوی، در این دنیا فراهم نکنند، به یقین در مسابقه سرنوشت سازِ آخرت، شکست می‌خورند، شکستی که سرانجامش دوزخ است.
این نکته نیز قابل توجه است که برندگان جوایز مسابقه همه در یک سطح نیستند و ردیف نخست و دوم و سوم و… دارند. در مسابقه بزرگ و سرنوشت ساز آخرت نیز مطلب همین است.
از آنچه گفتیم روشن شد که «سباق» به معنای مسابقه و «سبقه» به معنای هدفی است که به سوی آن پیش می‌روند و سُبْقه (بر وزن لقمه) به معنای جایزه است.
مرحوم سید رضی – رضوان الله تعالی علیه – در ذیل همین خطبه – چنان که خواهیم دید – اشاره به نکته ظریفی کرده و آن این که چرا امام (علیه السلام) در مورد جنّت (بهشت) فرموده (والسبقة الجَنَه) و در مورد «نار (جهنّم)» تعبیر به غایت کرده و نه سبقه! آن گاه می‌گوید که این به خاطر آن است که سبقه، هدف مطلوبی است که به سوی آن پیش می‌روند و بهشت چنین است، ولی دوزخ هدف محبوبی نیست، بلکه سرانجامِ شومی است که شکست خوردگان گرفتار آن می‌شوند، به همین دلیل امام (علیه السلام) در میان این دو تعبیر تفاوت گذارده است.
این سخن، با آیه شریفه (سابِقُوا اِلی مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الاَرْضِ) (۶) به پیش تازید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است منافاتی ندارد؛ زیرا تعبیر به «سابقوا» به معنای «مسابقه در این جهان نیست بلکه آماده شدن برای مسابقه در جهان دیگر است. به دلیل این که جنّت و بهشت را هدف نهایی این مسابقه قرار داده است. به تعبیر دیگر، در اینجا، مسابقه‌ای است به سوی اَعمال خیر و در آنجا مسابقه‌ای است به سوی بهشت جاویدان که نتیجه اعمال است.
در چهارمین نکته اشاره به یکی از مهمترین توشه‌های این سفر بزرگ و خطرناک می‌کند و آن توشه توبه است. می‌فرماید: «آیا کسی نیست که پیش از فرا رسیدن مرگش از خطاهایش توبه کند؟ آیا انسانی پیدا نمی‌شود که قبل از رسیدن روز ناراحتیش عمل نیکی برای خود انجام دهد؟ (أَفَلاَ تَائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ مَنِیَتِهِ! (۷) أَلاَ عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ! )
این تعبیرها – که برای تحریک و تشویق هر چه بیشتر آگاهان و تنبیه و بیدار ساختن غافلان ایراد شده است – در واقع نتیجه منطقی جمله‌های قبل است، زیرا با توجه به این که دنیا، بسرعت پشت می‌کند و آخرت با شتاب روی می‌آورد و امروز، روز آمادگی و فردا، روز مسابقه سعادت و شقاوت است، چرا افراد عاقل و هوشیار، با توبه کردن و بازگشت به سوی خدا و انجام عمل نیک پیش از آن که فرصت از دست رود خود را آماده این سفر نکنند؟
این همان چیزی است که در خطبه دیگری نیز به آن اشاره شده می‌فرماید:
«فَاعْمَلُوُا وَ اَنْتُمْ فِی نَفْسِ الْبِقاءِ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ التُوبَةُ مُبْسُوطَةٌ (۸)؛ حال که در متن زندگی و حیات قرار دارید، و نامه‌های عمل باز و میدان توبه گشوده است عمل صالح انجام دهید».
قیامت را به «یومَ بُؤس» تعبیر کردن، به خاطر حوادث شدید و عذاب‌های سخت و نگرانی‌های فوق العاده آن است. آن عذاب‌ها در آیات مختلف قرآن منعکس شده است و به انسان‌ها هشدار می‌دهد تا امروز که فرصتی در دست دارند، برای آن روز سخت – که انبوه مشکلات آن را احاطه کرده – فکری کنند و ذخیره‌ای بیندوزند.
در پنجمین نکته، به فرصت‌های زودگذر و موقّت، امّا بسیار پرارزش اشاره می‌کند که غفلت از آن، مایه ندامت و پشیمانی سخت و دردناک است، می‌فرماید: «آگاه باشید! شما، در دوران امید و آرزویی به سر می‌برید (که فرصت بسیار خوبی برای اندوختن ذخائر معنوی است) و مرگ، در پی آن است، با این حال هر کس (از این فرصت استفاده کند) و در ایام امیدش، پیش از فرا رسیدن اجلش، به عمل صالح بپردازد، اعمالش به او سود می‌بخشد و فرا رسیدن اجلش زیانی به او نمی‌رساند؛ أَلاَ وَ إِنَّکُمْ فی أَیَّامِ أَمَل مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ، فَمَنْ عَمِلَ فی أَیَامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضرُرْهُ أَجَلُهُ.» 
و هر کس که در این ایّام امیدش، و پیش از فرا رسیدن اجلش، در عمل کوتاهی کند، گرفتار خسران شده و فرا رسیدن اجلش برای او زیان بخش خواهد بود، (چرا که فرصتی گران بها و غیر قابل بازگشتی را از دست داده است)؛ وَ مَنْ قَصَّرَ فی أَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَهُ أَجَلُهُ.
تعبیر به «ایّام أمل (روزهای امید)»، از زندگانی دنیا، تعبیر لطیفی است که موقعیّت مثبت این جهان را روشن می‌سازد؛ زیرا دقائق عمر بهترین فرصت برای رسیدن به سعادت جاودان است. گاه می‌شود که انسان با استفاده از توبه‌ای که در لحظه زودگذری از این زندگی انجام می‌شود دریاهای آتش را خاموش می‌کند و با عمل خالصی که در ساعتی از عمرش انجام می‌گیرد، بهشت جاودان را برای خود خریداری می‌کند.

انتهای خبر/

1404-04-11 07:00 شماره خبر : 14321

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.