درباره نویسنده
خطبه 62 نهجالبلاغه؛
تلاش برای بهشت

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از تلاش برای بهشت گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
أَلَا فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَّهْبَةِ. أَلَا وَ إِنِّی لَمْ أَرَ کَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا کَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا. أَلَا وَ إِنَّهُ مَنْ لَا یَنْفَعُهُ الْحَقُّ یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا یَسْتَقِیمُ بِهِ الْهُدَی یَجُرُّ بِهِ الضَّلَالُ إِلَی الرَّدَی. أَلَا وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَّادِ. وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ. فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُنْیَا مَا [تُحْرِزُونَ] تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً.
ترجمه:
به هنگام امن و آسایش چنان به کار خدا پردازید که در روزگاران بیم و وحشت میپردازید. بدانید که من مانند بهشت چیزی را ندیدهام که جوینده آن به غفلت خفته باشد و مانند دوزخ چیزی را ندیدهام که گریزنده از آن، به جای گریختن و رهانیدن خویش به خواب راحت فرو رفته باشد.
بدانید، هرکس که از حق سود نجوید، باطل به او زیان رساند و کسی که به هدایت، استقامت نپذیرد، ضلالت به هلاکتش کشاند. بدانید، که باید بار سفر بندید و شما را گفتهاند که ره توشهتان چیست و در کجاست. بر شما از دو چیز میترسم، که مبادا به دام آنها افتید. یکی در پی خواهش دل رفتن و دیگر آرزوی دراز باطل در سر پختن. در این جهان، از همین جهان توشه برگیرید، تا فردا در آن سرای خویشتن از عقوبت برهانید.
شرح:
در ششمین نکته، امام (علیه السلام) به مسأله مهمّی میپردازد که بسیاری از مردم، از آن غافلند و آن این که میفرماید:
آگاه باشید! همان گونه که به هنگام ترس و ناراحتی، (بر خدا عمل میکنید) به هنگام آرامش نیز عمل کنید؛ أَلاَ فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَهْبَةِ!
خداپرستی و دینداری، به این نیست که در مشکلات، به سوی خدا رویم و دست به دامان لطف او بزنیم، امّا به هنگام فرو نشستن طوفان مشکلات خدا و طاعت او را به فراموشی بسپاریم. اگر چنین باشد مشرکان و بت پرستانِ عصر جاهلیت نیز از خداپرستان خالص بودند؛ زیرا قرآن درباره آنها میگوید:
(فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصْینَ لَهُ الدّیْنَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَی الْبَرِ إَذاهُمْ یُشْرِکُونَ) هنگامی که سوار بر کشتی شوند (و امواج غول پیکر دریا و گردابها از هر سو آنها را احاطه کند) خدا را با اخلاص میخوانند، ولی هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، راه شرک را پیش میگیرند. (۱)
و در جای دیگر خطاب به این گونه افراد، میفرماید: (وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعوُنَ إِلاّ إِیّاهُ فَلَمّا نَجّاکُمْ إِلَی الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ کانَ الاِنْسانُ کَفُوُراً) هنگامی که در دریا، زیانی به شما برسد (و خطراتی به سراغ شما بیاید)، تمام کسانی که (برای حلّ مشکلات میخوانید) جز او (خدا) به فراموشی سپرده میشوند، امّا هنگامی که شما را به خشکی و ساحل میرساند و نجات میدهد، رویگردان میشوید و انسان بسیار ناسپاس است. (۲)
غافل از این که روی آوردن در مشکلات به سوی خدا افتخاری نیست، بلکه افتخار آن است که در آرامش و راحتی و سلامت و قدرت، انسان متوجه خدا باشد و طوق بندگی او را بر گردن نهد. آنها که در چنین ساعاتی به یاد او هستند خدا آنان را در ساعات سخت و طوفانی از لطف خود محروم نخواهد کرد.
نشانه ایمان خالص آن است که انسان در سلامت و بیماری، جوانی و پیری، فقر و غنا، پیروزی و شکست، آزادی و زندان و بالأخره در همه حال به یاد او باشد و بر آستان او پیشانی نهد.
به همین دلیل، پیامبران بزرگ و امامان و پیشوایان راستین را میبینیم که در همه حال، به یاد او بودند. حالات علی (علیه السلام) را در زمانی که در گوشه خانه بود و دستش به ظاهر از همه جا کوتاه بود، با زمانی که ظاهراً بر تخت قدرت تکیه زده بود، یکسان میبینیم. عبادت و راز و نیاز شبانه، رسیدگی به بینوایان و دردمندان، زهد و بیاعتنایی نسبت به دنیا، در هر دو حالت از زندگی او ظاهر و آشکار بود.
در هفتمین نکته، باز، به همگان هشدار میدهد و میفرماید: «بدانید! من، هرگز چیزی را مانند بهشت ندیدم که طالبانش (این گونه) به خواب فرو رفته باشند و نه همانند آتشِ (وحشتناکِ) دوزخ که فراریان از آن (این گونه) به خواب فرو روند؛ أَلا وَ إِنّی لَمْ أرَکَالْجَنَّةِ نامَ طالِبُها وَ لا کَالنَارِ نامَ هارِبُها.»
افرادی را دیدهایم که وقتی سفر کوچکی در پیش دارند که مختصر منافع مادی در آن است، شبانگاه خواب از چشمشان میپرد و بیدار میمانند و یا هنگامی که خطری جزیی آنها را تهدید میکند، خواب به چشمانشان فرو نمیرود، با این حال چگونه ممکن است که انسانِ طالبِ بهشت در سرای جاودان باشد – نعمتی که بالاتر از آن تصور نمیشود، یا ترسانِ از آتش دوزخ باشد، درد و رنج جاودانی بینظیری که از آن رنجی برتر تصور نمیشود – ولی چنان به خواب غفلت فرو رود که گویی، خبری نیست که نیست؟!
این پدیده ممکن است از ضعف ایمان نسبت به جهان دیگر سرچشمه گیرد و یا از غرق شدن در منافع زودگذر و زرق و برق دنیا؛ هر چه باشد پدیدهای دردناک و وحشتزا است.
به هر حال، وظیفه رهبران الهی است که مردم را همواره از این خواب غفلت بیدار کنند و با تقویت مبانی ایمان و زدودن آثار خود باختگی در برابر سود و زیان زودگذر دنیا، آنان را به وظایف اصلی و اهداف بزرگی که در پیش دارند آشنا و آشناتر سازند.
در هشتمین نکته، امام (علیه السلام) به مسأله مهمّ دیگری در همین رابطه اشاره کرده، میفرماید:
«آگاه باشید! آنها که از حقّ سود نگیرند، زیان باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن کس که (انوار) هدایت او را به راه راست نبرد، (ظلمتِ) گمراهی او را به وادی هلاکت میکشاند؛ أَلاَ وَ إِنَّهُ مَنْ لاَیَنْفَعُهُ الْحَقُّ، یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ: وَ مَنْ لایَسْتَقیمُ بِهِ الْهُدَی، یَجُرُّ بِهِ الضَّلاَلُ إِلَی الرَدَی.
عمق این سخن، هنگامی روشن میشود که تعریف واضحی از حقّ و باطل داشته باشیم.
حقّ، عبارت از واقعیتها است، خواه، حقِ تکوینی باشد یا تشریعی. حقّ تکوینی واقعیتهای جهان هستی است و در مقابل آن باطل، همان خیالها و سرابها، موجوداتی که جز در عالم پندار وجود ندارند، است.
و حق در جهان تشریع، همان امتیازاتی است که در قوانین الهی برای افرادی یا گروههایی بر طبق مصالح معیّن و لیاقتها و شایستگیهای ذاتی یا اکتسابی قرار داده شده است. و باطل همان قانون شکنی هایِ در لباس قانون و بیعدالتیهای تحتِ عنوان عدل و سلبِ حریت و آزادیِ واقعی در زیر نقاب آزادیخواهی است.
بدیهی است، آن کس که به سراغ حق نرود، خواه در جهان تکوین یا در جهان تشریع، در دام باطل یعنی خیالات واهی و سرابهایی که از دور به شکل آب است و از نزدیک هیچ نیست، گرفتار میشود و روشن است که انسان از طریق هیچ به جایی نمیرسد. این واقعیتها است که منبع آثار است، ولی خیالات خام و پندارهای بیاساس، جز خسران و زیان، چه سودی دارد؟!
ممکن است انسان چند صباحی از طریق هیچ و پوچ و باطل، مردمی را اغفال کند و با وعده و وعید، آنها را سرگرم سازد به بن بست میرسد، بن بستی که جز خسران و بدبختی برای خودش و دیگران به بار نمیآورد.
بنابراین، اگر مولی میفرماید: «آن کس که حق او را سود نبخشد، زیانِ باطل دامنش را میگیرد و آن کس که با نور هدایت راه نسپرد، در وادی گمراهی سرگردان و هلاک میشود» یک، واقعیت بسیار روشن است.
درست است که قبول حقّ و پیروی از آن، غالباً با تلخیهایی همراه است، ولی این تلخی مانند تلخی دوای شفابخشی میباشد که پایانش، سلامت و عافیت و رهایی از چنگال بیماری و مرگ است.
از آنچه در بالا گفته شد، این مطلب آشکار گشت که حقّ و باطل، وجودهای ساختگی و امور اعتباری نیستند؛ حق در عالم تکوین آفرینش همان وجودهای عینی است و در جهان تشریع همان بایدها و نبایدهایی است که از مصالح و مفاسد – که واقعیتهای عینی هستند – سرچشمه میگیرد. به خواست خدا، در موارد مناسب در این رابطه شرح بیشتری خواهیم داد.
به هر حال هدف امام از بیان این جمله علاوه بر توجه دادن به یک اصل کلّی که در سرنوشت انسانها بیشترین اثر را دارد، این است که به مردم بفهماند اگر از دستورات او که هماهنگ با حقّ و عدالت است پیروی نکنند، در چنگال ظلم و ستم گرفتار خواهند شد و زیانِ باطل، تمام زندگی آنها را فرا خواهد گرفت، همان گونه که سرانجام نیز چنین شد.
در نهمین نکته امام (علیه السلام) به مطلب مهم دیگری اشاره میکند که همه انسانها در آن شریکند و بخواهند یا نخواهند، باید به آن تن در دهند؛ میفرماید: «بدانید! فرمان کوچ، برای شما صادر شده و به زاد و توشه (این راه پرخطر)، راهنمایی شدهاید؛ أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ (۳) وَ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَادِ.
فرمان کوچ، همان قانون فرسودگی و مرگ است که حاکم بر زندگی همه انسانها است، کودکان، رو به جوانی میروند و جوانان، رو به سوی کهولت و سرانجام، پیری و فرسودگی و در پایان مرگ است. این قانونی است تخلّف ناپذیر و بدون استثنا و قانونی است که احدی هر قدر قوی و نیرومند و هوشیار و آگاه باشد، قدرت مخالفت با آن را نخواهد داشت. این مسیری است که دستِ قدرتِ آفریدگار به منظور تکامل انسانها برای آنان ترسیم کرده است.
در جای جای آیات قرآن نیز این فرمان تکوینی در کتاب تشریع آمده است.
در یک جا میفرماید: (کُلُ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوتِ) هر انسانی سرانجام مرگ را میچشد. (۴)
در جای دیگر میفرماید: (أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی بُروُج مُشَیَدَة) هر جا باشید مرگ شما را درمی یابد، هر چند در برجهای محکم قرار گیرید. (۵)
حتّی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) – که برترین موجودات عالم خلقت است – مخاطب به این خطاب میشود.
«إنّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِتُونَ؛ به یقین تو وفات میکنی و آنها نیز خواهند مرد (۶).»
نه تنها انسانها، که جهان خلقت جملگی، رو به سوی مرگ میرود:
«کُلُ شَیء هالِکٌ إلاّ وَجْهَهُ؛ همه چیز جز، ذات او، فانی میشود. (۷)» و امثال این تعبیرها.
این احتمال نیز وجود دارد که مراد از فرمان کوچ، در جمله «أُمِرْتُمْ بالظَّعْنِ» فرمان آمادگی برای کوچ از دنیا باشد، مانند آنچه در خطبه ۲۰۴ آمده است که میفرماید: «تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللهُ – فَقَدْ نُودیَ فیکُمْ بِالرَحیلِ؛ آماده حرکت شوید! که ندای رحیل در میان داده شده است». (۵)
و امّا در مورد دستور به زاد و توشه، تمام انبیای الهی بدون استثنا این دستور را از سوی خدا با خود آوردند کهای انسانها، راهی پرنشیب و فراز و پرخوف و خطر، در پیش دارید؛ راهی دراز و طولانی که فاصله دنیا و آخرت را در برمی گیرد و این راه را، بیزاد و توشه، نمیتوان طی کرد و زاد و توشه این راه، چیزی جز تقوا و ایمان و عمل صالح نیست؛ «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَقْوی»؛ و زاد و توشه برگیرید! به یقین، بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است. (۹)
آنچه در بازار قیامت خریدار دارد و مایه نجات و رستگاری است، همان قلب سلیم و مملوّ از عشق و ایمان به خدا و نورانیت تقوا است: «یَوْمَ لایَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنونَ إلاّ مَنْ أتَی اللهَ بِقَلْب سَلیم؛ در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با قلب سلیم (و خالی از هرگونه شرک) به پیشگاه خدا آید. (۱۰)
رهروان این راه، به نقش و نگارهای منزلگاههای وسط راه نباید دل خوش کنند و فریب زرق و برق این کشتی را بخورند، بلکه باید به سر منزل مقصود و ساحل نجات فکر کنند و ببینند در آنجا چه چیزی به کار میآید.
(اَلمالُ و الْبَنُونَ زینَةُ الْحیاةِ الدُّنیا وَ الْباقیاتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أمَلا؛ مال و فرزند زینت زندگی دنیا است و کارهای نیکی که باقی میماند، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخشتر است. (۱۱)»
در دهمین و آخرین نکته، امام (علیه السلام) بعد از بیدار ساختن پیروان خود و توجه دادن به موقف دنیا نسبت به آخرت و کارهای مختلفی که برای نجات ابدی باید انجام گیرد به دو مانع خطرناک و هولناک بر سر راه سعادت انسان و مسیر قرب الی الله، اشاره کرده، میفرماید:
«ترسناکترین چیزی را که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: هواپرستی و آرزوهای دراز؛ وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی، وَ طُولُ الاَمَلِ. (۱۲)
همین معنا، در خطبه ۴۲ با توضیح بیشتری – به خاطر اهمیّت فوق العادهای که دارد – آمده است، میفرماید: «أَیّها الناسُ! وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیْکُمُ اثْنانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الاَْمَلِ. فَأمّا اتِّباعُ الْهَوی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَ أمَا طُولُ الأَمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَةَ؛ ای مردم! بدانید که ترسناکترین چیزی که از آن بر شما خائفم، دو چیز است: پیروی از هوا و هوس و آرزوهای طولانی. پیروی از هوا و هوس، انسان را از حق باز میدارد و آرزوهای طولانی آخرت را به دست فراموشی میسپارد.»
بررسی روایات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نشان میدهد که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) این سخن را از استاد بزرگ و پیشوایش، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) اقتباس کرده است؛ زیرا همین معنا در بحارالأنوار، ضمن کلمات آن حضرت نقل شده است. (۱۳)
در واقع این دو موضوع، بزرگترین مانع راه و وحشتناکترین عوامل گناه است؛ زیرا، هواپرستی، هیچ حدّ و مرزی را به رسمیّت نمیشناسد و هنگامی که بر انسان چیره شود، چشم و گوش او را نابینا و کر میکند؛ نه قدرت شنوایی سخنان حقّ پیامبران و پیشوایان معصوم را دارد و نه چشم دلش، توانایی دیدن آنچه را در این جهان، در اطراف او میگذرد دارا است و به این ترتیب او مانند کوران و کرانی است که در جاده پرخطری به راه افتاده و هر لحظه احتمال سقوطش در پرتگاه میرود.
و امّا آرزوهای دور و دراز دنیا و مواهب مادّی را چنان در چشم انسان تزیین میکند که گویی جایگاه ابدی همین جا است و به این ترتیب، در بیابان زندگی گرفتار سرابهایی میشود و برای همیشه از رسیدن به مقصد باز میماند.
در پایان این خطبه، این معلم بزرگ جهان انسانیت، در یک نتیجه گیری کوتاه و پرمعنا، چنین میفرماید: «حال که چنین است، در این دنیا، از این دنیا، زاد و توشهای برگیرید که فردا بتوانید خود را با آن حفظ کنید؛ تَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُنْیَا مَا تَحْرُزُونَ (۱۴) بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً».
آری، سفری طولانی در پیش است و راهی بس دور و دراز. در اینجا، زاد و توشه فراوان به چنگ میآید، ولی در نیمه راه، خبری نیست. عاقل باید این هشدار مهم را به گوش جان بشنود و در جمع زاد و توشه، با جدّ تمام، به پا خیزد و پیش از فوت وقت، بار سفر را ببندد و آن اندازه جمع آوری کند که تا پایان سفر او را کافی باشد. از خطراتی که بر سر راهش کمین کردهاند، به شدّت بپرهیزد و از شیاطینی که در هر گوشه و کنار، با سخنان و اعمالِ وسوسه انگیزشان، او را به سوی خود میخوانند برحذر باشد.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
آخرین اخبار
- امر به معروف ضامن سلامت اداری است
- مراسم سوگواری امام حسین (ع) در مسجد کوثر
- پرواز ۶۵۵ نماد دشمنی آمریکا با ایران است
- سوگواره شب هفتم محرم در اراک
- خیزش گرد و خاک در برخی استانها
- همبستگی مردم دشمنان ایران را ناامید کرد
- تصادف مرگبار دو خودرو در تفرش
- مراسم عزاداری شب هفتم محرم در اراک
- حمله به هواپیمای مسافربری جنایت آمریکا علیه ایران
- طارمی باز هم به سمت خروج نزدیک شد
- مشاهده بیشتر