رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
خطبه 26 نهج‌البلاغه؛

پیروان شیطان

حضرت علی (ع) در حکمت هفتم نهج‌البلاغه از پیروان شیطان گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی (ع) را می‌خوانیم.

و من خطبة له (علیه السلام) یذمّ فیها أتباع الشیطان:
اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً، فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ، فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِه.

معنی:

شیطان را ملاک کار خود قرار دادند و شیطان نیز آنان را شریک خود ساخت. پس، در سینه‌هایشان، تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روی دامنشان جنبیدن گرفت و به راه افتاد. از راه چشمانشان می‌نگریست و از زبانشان سخن می‌گفت، به راه خطایشان افکند و هر نکوهیدگی و زشتی را در دیده‌شان بیاراست و در اعمالشان شریک شد، و سخن باطل خود بر زبان ایشان نهاد.

شرح:

این «خطبه» در عین فشردگی و کوتاهی، ترسیم دقیقی از پیروان «شیطان» و چگونگی نفوذ او در آنها و سپس آثار و پیامدهای مرگبار آن را نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد از چه راه «شیطان» وارد وجود انسانها می‌شود و غافلان را در دام خویش گرفتار می‌سازد؛ سپس چگونه آنها را در هر مسیری که می‌خواهد به کار می‌گیرد؛ و در حقیقت هشداری است به همه رهروان حق که باید دقیقاً مراقب نفوذ تدریجی «شیطان» در وجودشان باشند و هنگامی که کمترین آثار این نفوذ آشکار شد به مبارزه برخیزند.
گرچه این خطبه از کسانی سخن می‌گوید که مانند «طلحه» و «زبیر» یا «معاویه» و لشکریان «شام» یا «خوارج نهروان» در گذشته در دام شیطان گرفتار شدند، ولی واضح است که منحصر به آنها نیست؛ بلکه یک بیان کلّی برای همه کسانی است که طعمه شیطان می‌شوند.

در این «خطبه» نفوذ شیطان در پیروان خود در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام (علیه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لای تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهی شرح می‌دهد به گونه‌ای که بهتر از آن تصوّر نمی‌شود.
در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره می‌فرماید که: نفوذ شیطان در وجود هر انسانی اختیاری است نه اجباری. این انسانها هستند که به او چراغ سبز نشان می‌دهند و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر می‌کنند، می‌فرماید: «(این زشت سیرتان) شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند» (اِتَّخَذُوا الشَیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً) «ملاک» از ماده «مِلک» به معنای اساس و پایه چیزی است. مثلا گفته می‌شود قلب ملاک تن است یعنی قوام و اساس آن را تشکیل می‌دهد.
این همان چیزی است که در قرآن مجید به روشنی به آن اشاره شده، می‌فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ او بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند تسلّطی ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‌اند و کسانی که به وسیله او شرک می‌ورزند (و به فرمانهایش به جای فرمان خدا گردن می‌نهند)». (۱) 
بنابراین، کلام مزبور همانند آیات قرآن، پاسخی است به کسانی که در مورد سلطه شیطان بر بنی آدم خرده می‌گیرند که چگونه خداوند این موجود خطرناک را بر نوع انسان مسلّط ساخته و در عین حال از آنها می‌خواهد پیروی شیطان نکنند. این سخن می‌گوید: شیطان از دیوار و پشت بام وارد نمی‌شود، بلکه در می‌زند هرکس در را به روی او گشود، وارد خانه دلش می‌شود و آن کس که در را نگشاید، باز می‌گردد.
درست است که او به هنگام در زدن اصرار می‌ورزد و پافشاری می‌کند، ولی در برابر او فرشتگان الهی نیز هشدار می‌دهند و امدادگری می‌کنند.
در مرحله دوّم می‌فرماید: «(بعد از این انتخابی که از سوی گمراهان انجام می‌شود، شیطان نیز انتخابی می‌کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها (یا شریکان) خویش برگزیده است» (وَاَتَخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً). (۲) 
سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، می‌فرماید: «او در درون سینه‌های آنها تخمگذاری کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَخَ فی صُدُورِهِمْ). (۳) 
در این تشبیه جالب امام (علیه السلام)، سینه‌های شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذاری او معرفی می‌کند و به دنبال آن می‌افزاید: «این جوجه‌های شیطانی از درون سینه‌های آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت» (وَدَبَ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ).
بعضی از «شارحان نهج البلاغه» تصریح کرده‌اند که (دَبَ) از ماده «دبیب» به معنای حرکت ضعیف و (دَرَجَ) حرکتی قویتر از آن است شبیه به حرکتهای مختصر کودکان در دامان مادر و آغوش پدر است.
تعبیر به (دَرَجَ) ممکن است اشاره به این حقیقت نیز باشد که پرورش افکار و خوهای شیطانی، در انسان معمولا به صورت ناگهانی نیست؛ بلکه به طور تدریجی صورت می‌گیرد. همان گونه که در پنج مورد از آیات قرآن مجید از آن تعبیر به «خُطُواتِ الشَیْطانِ؛ گامهای شیطان» شده است و مؤمنان را از آن بر حذر داشته که به خوبی نشان می‌دهد شیطان گام به گام انسان را به پرتگاه کفر و ضلالت و فساد می‌کشاند. (۴) 
سپس به بیان مرحله سوّم این نفوذ خطرناک پرداخته، می‌فرماید: «کارشان به جایی رسید که شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانش سخن گفت» (فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ).
یعنی سرانجام این تخم شیطانی که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوی شد، تبدیل به شیطانی می‌شود متّحد با آنها، یعنی در تمام اعضای آنها نفوذ می‌کند به طوری که صاحب شخصیت دوگانه‌ای می‌شوند. از یک نظر انسانند و از یک نظر شیطان، ظاهرشان شبیه انسانهاست، امّا باطنشان شیطانی است. چشم و گوش و زبان و دست و پای آنها همه به فرمان شیطان است و طبیعی است که همه چیز را به رنگ شیطانی می‌بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه‌های شیطان است.
در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایی این سیر انحرافی تدریجی پرداخته، می‌فرماید: هنگامی که به این جا رسیدند، شیطان «آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد (مرکبی که آنها را به سوی انواع معاصی کبیره و کفر و ضلالت می‌کشاند)؛ و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید» (فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَنَ لَهُمْ الْخَطَل). (۵) 
این سخن شبیه همان چیزی است که امام (علیه السلام) در کلام نورانی دیگری می‌فرماید: «اَلا وَ اِنَ الْخَطایا خَیْل شُمُس حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها؛ اگاه باشید گناهان و خطاها همچون مرکبهای سرکش و لجام گسیخته‌اند که گناهکاران، بر آن سوار می‌شوند»! (۶) 
در پنجمین و آخرین مرحله، می‌فرماید: «اعمال آنها اعمال کسی است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است» (فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَیْطانُ فی سُلطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلی لِسانِهِ). (۷) 
اشاره به این که اعمال آنها به خوبی گواهی می‌دهد که «شیطان» در آنها نفوذ کرده و به راهی که می‌خواهد می‌برد. سخنانشان سخنان شیطانی و نگاه‌های آنها نگاه‌های شیطانی، و در مجموع اعمال آنها ردّ پای شیطان به خوبی دیده می‌شود و در واقع امام (علیه السلام) می‌خواهد در این مرحله طریق شناخت این گونه اشخاص را که همان اعمال شیطانی است نشان دهد.
گرچه در کتب معروف شرح نهج البلاغه و اسانید آن چیزی به دست نیامد که نشان دهد امام (علیه السلام) در این خطبه ناظر به چه اشخاصی است و درباره چه گروهی سخن می‌گوید، ولی به نظر می‌رسد که افرادی مانند «طلحه و زبیر» و همراهان آنها و لشکریان «معاویه» و فرماندهان آنها و «خوارج» و همفکران آنان مورد توجّه حضرت در این گفتار بوده‌اند؛ امّا مسلّم است که این بیان بسیار دقیق و پر محتوا اختصاص به آنها ندارد و تمام کسانی را که در مسیر «شیطان» گام بر می‌دارند و تحت نفوذ او هستند شامل می‌شود.

انتهای خبر/

1404-02-28 07:00 شماره خبر : 13370

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

آخرین اخبار
تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.