درباره نویسنده
خطبه 71 نهجالبلاغه؛
بعثت پیامبر اکرم (ص)

حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه از بعثت پیامبر اکرم (ص) گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را میخوانیم.
و من خطبة له (علیه السلام) عند خروجه لقتال أهل البصرة، و فیها حکمة مبعث الرسل، ثم یذکر فضله و یذم الخارجین:
حکمة بعثة النبی:
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ، فَقَالَ لِی مَا قِیمَةُ هَذَا النَّعْلِ؟ فَقُلْتُ لَا قِیمَةَ لَهَا. فَقَالَ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا؛ ثُمَّ خَرَجَ فَخَطَبَ النَاسَ فَقَالَ:
إِنَّ اللَّهَ [سُبْحَانَهُ] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتَاباً وَ لَا یَدَّعِی نُبُوَّةً، فَسَاقَ النَّاسَ حَتَّی بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ وَ بَلَّغَهُمْ مَنْجَاتَهُمْ، فَاسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ اطْمَأَنَتْ صَفَاتُهُمْ.
ترجمه:
سخنی از آن حضرت(ع) هنگامی که به نبرد مردم بصره میرفت:
عبد الله بن عباس گوید که در «ذوقار» بر امیر المؤمنین(ع) در آمدم. کفشش را وصله میزد. مرا گفت: این کفش به چند میارزد؟ گفتم: هیچ. گفت: به خدا سوگند، که من این کفش را از حکومت شما بیشتر دوست دارم، مگر آنکه در این حکومت حقی را برپای دارم یا باطلی را برافکنم.
سپس بیرون آمد و برای مردم سخن گفت و فرمود:
خداوند سبحان، محمد (صلی الله علیه وآله) را به پیامبری فرستاد و در میان قوم عرب کسی نبود که کتابی خوانده باشد یا دعوی پیامبری کرده باشد. پس محمد (صلی الله علیه وآله) آنان را براند و به جایی که باید بنشانید و به عرصه رستگاریشان رسانید. پس احوالشان، چونان نیزههایشان استقامت پذیرفت و جای پای محکم کردند و صخرهای که بر آن ایستاده بودند از لرزش باز ایستاد.
شرح:
حضرت این خطبه را در شرایطی که یاران خود را برای خاموش کردن آتش فتنه طلحه و زبیر در بصره بسیج کرده بود، ایراد کرده است. امام علیه السّلام از یک سو قبل از ایراد خطبه آن جملههای تاریخی و فراموش نشدنی را به ابن عباس میگوید، جملههایی که از روح بلند امام علیه السّلام و مقام والا و بینظیر او در عرفان و معرفة اللّه حکایت میکند، حضرت میگوید که حکومت بر شما از این کفش فرسوده و وصله خورده من نیز کم ارزشتر است، اگر به حساب عشق و علاقه به مقام و حکومت باشد، امّا اگر برای اقامه حق و ابطال باطل و سوق دادن جامعه به سوی سعادت و کمال بوده باشد، هدف مطلوب و دوست داشتنی من است.
و سپس افکار مردم را همراه خودش به عصر جاهلیت و زمان قیام پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میبرد و تلویحا اشاره میکند که مردم بار دیگر ارزشهای جاهلی را زنده کردهاند و من باید همان مسیر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را برای خاموش کردن فتنهها و در هم پیچیدن افکار جاهلی سیر کنم و حق را از درون باطل خارج سازم.
در بخش دیگری از این خطبه به سرزنش گروهی از قریش که سردمداران جنگ جمل بودند پرداخته و روشن میسازد که انگیزه این آتش افروزان جنگ جز حسد و کینه توزی و دنیا پرستی نبوده است.
امام (علیهالسلام) در آغاز این خطبه به عصر بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و ظهور انقلاب اسلامی در جزیرة العرب اشاره میکند و نشان میدهد که مردم در عصر جاهلیت در چه شرایطی میزیستند و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آنها را به چه افتخار و سعادتی رسانید، میفرماید: خداوند محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را هنگامی مبعوث کرد که هیچ کس از عرب کتاب آسمانی نمیخواند و ادّعای نبوّتی نداشت (همه آنها از دعوت انبیا دور مانده بودند و از کتب آسمانی، محروم و در گرداب شرک و کفر غوطه ور بودند)؛ (إِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً(صلی الله علیه وآله وسلم) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتَاباً وَ لاَیَدَّعِی نُبُوَةً).
بعضی از مفسران معروف نهج البلاغه در اینجا این سؤال را مطرح کردهاند که چگونه میتوان گفت که احدی از عرب نه کتاب آسمانی داشت و نه پیرو پیامبری از پیامبران خدا بود، در حالی که میدانیم که جمعیت قابل ملاحظهای از یهود و گروهی از مسیحیان در آن سرزمین میزیستند و کتابی به نام تورات و انجیل در میان آنان بود؟ سپس در جواب این سؤال اشاره به تحریف تورات و انجیل کردهاند. بنابراین کتابی که در میان آنها بود، کتاب راستین نبود و نیز پیروی آنان از حضرت موسی و مسیح، دروغین بود. آنها آن گاه به این آیه استدلال کردهاند که میفرماید:
(قُلْ مَنْ اَنْزَلَ الْکِتابَ الَذی جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُدیً لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیراً)؛ «بگو: چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد، کتابی که نور و هدایت برای مردم بود؟ (امّا شما یهود) آن را به صورت پراکندهای در آوردید، قسمتی را (که به سود شما است) آشکار میسازید و بسیاری را (که برخلاف هوای نفسانی شما است) پنهان میدارید؟ (۱)»
این احتمال را نیز دادهاند که منظور عرب، در اینجا اکثریت آنها است که مشرک و بت پرست بودند.
پاسخ سومی که به این سؤال میتوان داد این است که یهود جزوِ ساکنان بومی جزیرة العرب نبودند، بلکه طبق آنچه در تواریخ معروف آمده است، هنگامی که بشارتهای ظهور پیامبر اسلام را در کتب خود خواندند و احساس کردند وقت ظهور نزدیک شده، به آنجا آمدند که شاهد ظهور آن بزرگوار باشند، هر چند بعداً از ترس این که منافعشان به خطر افتد، راه نفاق و عداوت را پوییدند. مسیحیان نیز، احتمالا مهاجران و در عین حال، بسیار در اقلیت بودند.
به هر حال، امام (علیه السلام) در این سخن به دور ماندن اقوام جاهلی از سرچشمه وحی و نبوت اشاره میکند و همین یک نکته نشان میدهد که تا چه حدّ آنها در گرداب شرک غوطه ور بودند و در شعلههای آتش فساد میسوختند.
حضرت سپس روشن میسازد که آنها در پرتوِ انوار وحی و نبوت و طلوع آفتاب عالمتاب اسلام، به کجا رسیدهاند. میفرماید: «او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد و به محیط رستگاری و نجات رسانید»؛ (فَسَاقَ النَّاسَ حَتَّی بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ وَ بَلَغَهُمْ مَنْجَاتَهُمْ) (۲).
نه تنها آنها را از شرک و کفر و انحرافات عقیدتی رهایی بخشید و فساد اخلاق و ظلم و بیعدالتی را از میان آنان برچید، بلکه قوّت و قدرت و حکومت و تمدن درخشانی را برای آنها نیز فراهم ساخت، و لذا حضرت در ادامه سخن میافزاید: «نیزههای آنها صاف و (در مسیر صحیح) پابرجا و جای پای آنها محکم شد؛ (فَاسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ(۳) وَ اطْمَأَنَتْ صَفَاتُهُمْ (۴) ).
و به این ترتیب هم به پیروزی معنوی دست یافتند و هم به قدرت و نعمتهای مادّی و اینها همه از برکت قیام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و نزول قرآن مجید بود.
تعبیر به «مَحَلَتَهُمْ» اشاره به جایگاه شایستهای است که میباید انسانِ بافضیلت، به آن برسد و تعبیر به «مَنْجاتَهُمْ» اشاره به نقطه نجاتی است که هیچ گونه جای خوف و وحشت در آن نیست و نجات و رستگاری را تضمین میکند.
و تعبیر به «اَسْتَقامَتْ قَناتُهُمْ» با توجه به این که، «اسْتَقامَتْ» به معنای راستی و پابرجایی، و «قَناة» به معنای «نیزه» است، اشاره به قوّت و قدرت و پیروزی و غلبه بر دشمنان است.
بعضی از شارحان نهج البلاغه، استقامت را در اینجا، اشاره به صاف بودن نیزهها که کنایهای است از انتظام امور و نظم حکومت و دولت و جامعه و قوّت و قدرت، دانستهاند، ولی با توجه به این که نیزه معمولا راست و مستقیم است و اگر کج شود میشکند و قابل راست کردن نیست (زیرا آن را از چوب میساختند نه از فلزات) ممکن است این تعبیر اشاره به آرامش و اطمینان خاطر باشد؛ چرا که سربازان در هنگام آرامش پای نیزههای خود را در زمین فرو میکردند و به صورت صاف و مستقیم باقی میماند و این نشان میداد که آنها از حمله دشمن در امانند و خیالشان راحت است.
تعبیر به «اطْمَأَنَتْ صَفَاتُهُمْ» با توجه به این که «صَفات» به معنای سنگ صاف و بزرگ و محکم است، اشاره به این نکته است که در پرتو ظهور اسلام و قیام رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) جایگاه آنها محکم و مطمئن و جای پایشان در زندگی فردی و اجتماعی مستقر و ثابت گردید. در بیابانهایی که عرب رفت و آمد داشت، غالباً شن هائی نرم و متحرک بود و عبور از آنها، حتّی ایستادن روی آنها، خالی از لغزش و اضطراب و اشکال نبود، ولی هنگامی که روی سنگهای بزرگ و محکم و صاف قرار میگرفتند، هم نشست و برخاستشان آسان بود و هم راه رفتنشان.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- افزایش ۲۲ درصدی نرخ نان در استان مرکزی
آخرین اخبار
- 5 مردادماه روز گرامیداشت حماسه و مقاومت اراکیها
- عفاف و حجاب، سنگر هویت فرهنگی ایرانیان
- آزمایش پروژه زیپلاین در «دره گردو»
- سد کمالصالح در بحران کمآبی
- آمادگی کامل برای عبور ایمن از بحرانهای احتمالی
- پویش قرائت سوره فتح در تفرش
- ماینرها عامل اصلی ناترازی برق کشور است
- صنایع دستی باید به جریان زندگی برگردد
- کاهش قیمت برنج تا دو هفته آینده
- آثار رعایت و ترک حجاب
- مشاهده بیشتر