درباره نویسنده
همزمان با سراسر کشور؛
عصر شعر «راز نصرالله» در اراک برگزار شد

همزمان با سراسر کشور، عصر شعر «راز نصرالله» با حضور علاقمندان به حوزه ادبیات پایداری در اراک برگزار شد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب»؛ عصر شعر سراسری «راز نصرالله» استان مرکزی همزمان با سراسر کشور با حضور جمعی از شاعران و علاقمندان حوزه ادبیات پایداری در کتابخانه عمومی دکتر مهین حصیبی اراک برگزار شد.
در این برنامه حجتالله شایانپور، جانباز دفاع مقدس و فعال فرهنگی استان مرکزی با بیان خاطرات خود در حوزه مقاومت پایداری، در خصوص محبوبیت شهدای بزرگواری همچون شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای میهن اسلامی مطالبی بیان کرد.
این مبارز و جانباز هشت سال دفاع مقدس افزود: با بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب در مورد کتابخوانی و دفاع مقدس، تکلیف برای همه ما روشن است و باید به درک آن برسیم.
در ادامه جمعی از شاعران پیشکسوت و نوجوان به اسامی مهدی کشاورز، عباس احمدی، مریم عرب، سوگند بابایی، دینا ربیعی، مهدی پیرهادی، علی حسینی اصیل و رضا صمدیان آخرین سرودهای خود را که برخی نشأت گرفته از جریانات اخیر و شهادت سید حسن نصرالله است، خواندند.
سروده عباس احمدی:
ای قوم - جسارت نشود- دیرزمانی است
از غیرت و از عشق نه نامی نه نشانی است
تیتر یکِ اخبار، حماس است و حماسه
انگار جهان تشنه یک جنگ جهانی است
اما نه جهان عرب آبستن خشم است
نه میپَرد از خواب، اروپای اومانیست
ای غزه برای تو جز افسوس نداریم
با این همه غمخوار چه جای نگرانی است؟
مصری که فشرده است گلوگاه رفح راه
ایران عزیزی که سرش گرمِ گرانی است
رسم الخط امروز تو خون است و گلوله
نه گویش عِبری و نه خط سُریانی است
در سفرهتان نانی اگر نیست، خدا هست
در خانه ما رونق اگر هست صفا نیست
سد بستهای امروز به هرزآبه صهیون
تقدیر تو سنگی است که در دست جوانی است
…
شادیم به این مژده که آن پیر به ما داد:
این غده بدخیم شدیدا" سرطانی است
سروده مهدی پیرهادی:
کوچهها غرق سوگ و تدفین است
داغ غزه عجیب سنگین است
پیکر مادری که بر خاک است
چهره کودکی که پر چین است
چشمهایی که مانده بر راه است
دستهایی که غرق آمین است
در سر این ستارهٔ شش پر
فکر تسخیر خوشه پروین است
قصه غارت و غنیمت نیست
این خود جنگ کفر با دین است
زخمها بر تن فلسطین است
داغ غزه عجیب سنگین است
کودکی مانده یکه و تنها
زیر آوار سنگ و آهنها
غنچهها دسته دسته میگذرند
از دم تیغهٔ چمن زنها
شهر لبریز عطر لاله شده
از تقلای لاله چیدنها
هر کجا بنگری شهید و شهید
لاله زار است کوی و برزنها
غزه مانند آفتاب تموز
میرود روبروی بهمنها
خون هدهد به چنگ شاهین است
داغ غزه عجیب سنگین است
قصهٔ مردمان آزاده
قصه غنچههای جانداده
باز تکرار عصر عاشورا
باز تکرار خون و سجاده
طالع نحس این جهان زحل است
تا قمر دست عقرب افتاده
جای تشبیه و استعاره نماند
بیتکلف بگویم و ساده
ما برای شکست اسرائیل
همه آمادهایم آماده
آخر قصه گرچه شیرین است
داغ غزه عجیب سنگین است
سروده مهدی پیرهادی:
فصاحت کلماتش شکوه لبنان داشت
بلاغت جملاتش غرور طوفان داشت
نه در نگاه سپیدش سیاهی شب بود
نه وحشتی به دل از سردی زمستان داشت
حدیث حدیث بحار از کلام او میریخت
ورای هر سخنش آیه آیه قرآن داشت
به باغبان چه بگوییم از شکوفه سیب
که تند باد خزانی شکوفه باران داشت
همیشه رو به خدا بود و رو نمیگرداند
برای قدس فدا کرد آنچه امکان داشت
چه سال تلخ و غریبی برای خوبان بود
خدا چقدر در این چند ماهه مهمان داشت
به سوی شاه شهیدان شهید لبنان رفت
به دور پیکر او عطر سیب جریان داشت
سروده سید محمدجواد سجادی:
بر خاک میریزد به خون افشان
افتاده بر نیزه همان قران
بر نانجیبان زمان لعنت
داد از همین بیعقلی انسان
خون از ید صهیون سرازیر است
ای مردمان عینک علی لبنان
پایانتان را یک اشاره بس
با دست رهبر از همین تهران
دستانتان را قطع خواهد کرد
دست یداللهی این شیران
در برگهٔ تاریخ قطعا که میگویند
پیروز بر آل یهود این مردم ایران.
سروده سید محمدجواد سجادی:
در ره عشق چو مجنون، طب جانان دارد
در رگش خون شهید خون جوانان دارد
قِصهٔ غربت خود در دل پیکار و نبرد
غُصههایی که از این زخم و زمستان دارد
چند سال است که یاران وفا کرده به عهد
چند سالی که وطن لشکر سلمان دارد
آری از ملک سما خون شهید آوردند
آسمان هم دل خون از غم یاران دارد
یوسف اینبار دگر پیرهنی نیست به کار
چشم یعقوب در این شهر فراوان دارد
بوی خون میرسد از دِیر سلیمانیها
عاشقی ریشه در این بیشهٔ شیران دارد
یک تنه در دل میدان زدهایم و دشمن
اینچنین واهمه از ملت ایران دارد
سروده رضا صمدیان:
سرو ایران زمین و نخل عراق
عهد و پیمان دوستی بستند
تا زمان رهایی زیتون
این درختان کنار هم هستند
سروهای بلند و ازاده
سروهای همیشه اماده
دست پر میروند از این میدان
گرچه ازادگان تهی دستند
شاخهها را اگرچه میبرند
برگها را اگرچه میریزند
وای از ان لحظهای که برخیزند
ریشههایی که در زمین هستند
از درختان تبر چه میخواهد
غیر هیزم مگر چه میخواهد
قبل هیزم شدن به پا خیزید
شاخهها را هنوز نشکستهاند
ای درختی که بیخبر هستی
هدف بعدی تبر هستی
سوختن قسمت درختانی است
که به ازادگان نپیوستند
ای درختان پوچ بیغیرت
سایه خواران خفته در خفت
تبر و اره برقی و افت
دل به ترسیدن شما بستند
ای خوش ان شاخهها که افتادند
سر ندادند ناله سر دادند
ای صبا سر بزن به ان بیشه
شاخهها را ببین که سر مستند
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- افزایش ۲۲ درصدی نرخ نان در استان مرکزی
آخرین اخبار
- ترور؛ سناریوی شکستخورده علیه ایران
- نشست هماندیشی بانوان موفق ساوه برگزار شد
- کشف ۴۴۵ دستگاه ماینر غیرمجاز در استان مرکزی
- ۴۰۵ موتورخانه در سال جاری بهینهسازی شد
- حذف صفر از پول تأثیری در تورم ندارد
- ورزشکاران ناشنوای استان مرکزی در اردوی ملی کاراته
- پنجم مردادماه تجلیگاه ایثار و مقاومت اراک
- اربعین نمایش همبستگی در جنگ ترکیبی
- سهروردی احیاکننده حکمت ایران قبل از اسلام بود
- شکر خدا در هر حال
- مشاهده بیشتر