رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
خطبه 22 نهج‌البلاغه؛

اطاعت از امام

حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه از اطاعت از امام گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی (ع) را می‌خوانیم.

الْیَوْمَ أُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَیَانِ، عَزَبَ رَأْیُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّی، مَا شَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ. لَمْ یُوجِسْ مُوسَی (علیه السلام) خِیفَةً عَلَی نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ. الْیَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَی سَبِیلِ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ، مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ یَظْمَأْ.

معنی:

امروز این زبان بسته را گویا کرده‌ام، باشد که حقایق را به شما بگوید. در پرتگاه غفلت سرنگون شود، اندیشه کسی که به خلاف من ره می‌سپرد، که من از آن روز که حق را دیده‌ام، در آن تردید نکرده‌ام. اگر موسی(ع) می‌ترسید، بر جان خود نمی‌ترسید، بلکه از چیرگی نادانان و گمراهان می‌ترسید. امروز از ما و شما یکی بر راه حق ایستاده و یکی بر باطل. آنکه به یافتن آب اطمینان دارد، هرگز، از تشنگی هلاک نمی‌شود.

شرح:

جمله‌های متعدّدی که در این فراز از کلام آمده است هر کدام اشاره به نکته مهمّی دارد و به نظر می‌رسد که در لابه لای این جمله‌ها، جمله‌های بیشتری بوده است که مرحوم «سیّد رضی»(ره) به هنگام تلخیص کردن، آنها را ساقط نموده است. چرا که سیره مرحوم «سیّد رضی»(ره) بر این قرار داشته که از خطبه‌ها گلچین می‌کرده و قسمت‌هایی را کنار می‌گذاشته؛ گاهی بیشتر و گاهی کمتر.
به هر حال نخستین نکته‌ای را که امام (علیه السلام) در این جا به آن اشاره می‌کند این است که می‌فرماید: «من امروز (حوادث) بی‌زبانی که صد زبان دارد برای شما به سخن در می‌آورم (تا حقایق را فاش کند)» (اَلْیَوْمَ اُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْماءَ ذاتَ الْبَیانِ).
«عجماء» به معنای حیوان بی‌زبان است، ولی گاه به حوادث و مسائل دیگری که سخن نمی‌گوید نیز اطلاق می‌شود و لذا بسیاری از شارحان نهج البلاغه معتقدند که «عجماء» در این جا اشاره به حوادث عبرت آمیزی است که در عصر او یا در گذشته، روی داده و هر کدام برای خود زبان حالی دارند و انسانها را پند و اندرز می‌دهند. امام پیامهای آنها را با بیان رساتری در این جا و در موارد دیگر بیان می‌کند و نکته‌های عبرت آموز آنها را شرح می‌دهد.
این احتمال نیز داده شده است که منظور از آن صفات کمال خود آن حضرت و یا اوامر الهی است که اینها نیز گویی خاموشند و امام سخنان آنها را بازگوی می‌کند.
در جمله دوّم امام (علیه السلام) با قاطعیّت می‌فرماید: «آن کس که از دستورات من تخلّف کند از حق دور گشته است زیرا از زمانی که حق را به من نشان داده‌اند هرگز در آن تردید نکرده‌ام (بنابراین آنچه می‌گویم حق است و هرکس تخلّف کند از حق فاصله گرفته)» (عَزَبَ رَأیُ امْرِیء تَخَلَّفَ عَنّی، ما شَکَکْتُ فِی الْحَقِ مُذ اُریتُهُ).
در واقع صدر و ذیل این کلام از قبیل علّت و معلول یا دلیل و مدّعاست و با توجّه به این که امام (علیه السلام) در دامان حق پرورش یافته و در آغوش پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگ شده و همواره کاتب وحی و شاهد معجزات بوده و از همه بالاتر «بابُ مَدینَة عِلْمِ النَبی (صلی الله علیه وآله وسلم)» و به منزله در ورودی برای شهر علم پیامبر بوده است و علاوه بر عالم ظاهر، به عالم شهود و باطن راه یافته است، این سخن هرگز ادّعای گزافی نیست.
بعضی از شارحان احتمال دیگری در جمله «عَزَبَ رَأیُ امْرِیء…» داده‌اند و آن این که از قبیل نفرین باشد یعنی: «دور باد رأی کسی که از دستوراتم تخلّف کند» ولی معنای اوّل مناسب‌تر به نظر می‌رسد.
در سوّمین جمله، به پاسخ سؤالی می‌پردازد که بعد از داستان «جنگ جمل» به ذهن بعضی می‌رسید و آن این که چرا امام (علیه السلام) از ماجرای این جنگ نگران بود؟
می‌فرماید: نگرانی من هرگز به خاطر خودم نبود بلکه به خاطر این بود که مبادا با آمدن همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به میدان، و فریاد دروغین خونخواهی قتل «عثمان» و حضور جمعی از صحابه پیمان شکن در لشکر دشمن، گروهی از عوام به شکّ و تردید بیفتند، درست همانند نگرانی موسی به هنگام رویارویی با ساحران. «موسی هرگز احساس ترس نسبت به خودش نکرد، بلکه از این می‌ترسید که جاهلان و دولتهای ضلالت غلبه کنند و مردم را به گمراهی بکشانند» (یُوجِسْ مُوْسی(علیه السلام) خِیفَةً عَلی نَفْسِهِ بَلْ اَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهّالِ وَ دُوَلِ الضَلالِ).
این جمله اشاره به آیات سوره «طه» است آن جا که خداوند می‌فرماید: «قالُوا یا مُوْسی اِمّا اَنْ تُلْقِیَ وَ اِمّا اَنْ نَکُونَ اَوَّلَ مَنْ اَلْقی، قالَ بَلْ اَلْقُوا، فَاِذا حِبالُهُمْ و عَصِیُّهُمْ یُخَیَلُ اِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ اَنّها تَسْعی فَاَوْجَسَ فی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسی؛ ساحران گفتندای موسی! آیا تو اوّل عصای خود را می‌افکنی یا ما اوّل باشیم؟ گفت: شما اوّل بیفکنید، در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می‌رسید که حرکت می‌کند، موسی ترس خفیفی در دل احساس کرد» (مبادا مردم گمراه شوند) »! (۱) 
در چهارمین جمله به مردم و بازماندگان جنگ جمل هشدار می‌دهد که: «امروز ما و شما در جادّه حق و باطل قرار گرفته‌ایم (یا به تعبیر دیگر بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار گرفته‌ایم که ما به سویی می‌رویم و شما به سوی دیگر! ما در متن حق هستیم و متأسفانه شما بر باطل و در لبه پرتگاه!)» (اَلْیَوْمَ تَواقَفْنا(۲) عَلی سَبیلِ الْحَقِ وَ الْباطِلِ).
درست چشم باز کنید و وضع خود را ببینید که بر امام زمانتان خروج کرده‌اید! احترام بیعت را نگه نداشته و پیمان الهی را شکسته‌اید! و در میان مسلمین شکاف ایجاد کرده‌اید! و خونهای گروه عظیمی را ریخته‌اید! و مسئولیت بزرگی در پیشگاه خدا و برای «یوم المعاد» جهت خود فراهم کرده‌اید! نیک بیندیشید و در وضع خود تجدیدنظر کنید!
سرانجام در آخرین جمله می‌فرماید: «کسی که اطمینان به آب داشته باشد تشنه نمی‌شود (و تشنگیهای کاذب که معمولا هنگام وحشت از فقدان آب، بر انسان چیره می‌شود به او دست نمی‌دهد)» (مَنْ وَثِقَ بِماء لَمْ یَظْمَأ).
اشاره به این که آن کسی که رهبر و راهنمای مطمئنّی دارد، گرفتار شکّ و تردید و وسوسه‌های شیطانی و اضطراب و بی‌اعتمادی نمی‌گردد؛ چرا که خود را در کنار چشمه آب زلال معرفت احساس می‌کند و در مشکلات به او پناه می‌برد و از او فرمان و دستور می‌گیرد، شما هم اگر رهبر خود را بشناسید و به او اعتماد کنید، با اطمینان خاطر در راه حق گام می‌نهید و از تزلزل و تردید و وسوسه‌های نفس و شیطان در امان خواهید بود.

انتهای خبر/

1404-02-24 07:00 شماره خبر : 13366

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

آخرین اخبار
تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.