
آیینی به قدمت تاریخ كهن ایران|کوسه نقالدی+عکس و فیلم
به گزارش دیار آفتاب؛ سابقه تاریخی استان مركزی به زمان حكومت مادها میرسد به گونهای که در جای، جای این دیار تاریخساز با تمدن هفت هزارساله یادگارهایی از بناهای فرهنگی و تاریخی موجود است و در کنار آن آیینهای معنوی و سنتی نیز سینهبهسینه حفظشده است.
مراسم کوسه نقالدی یکی از این آیینهاست .آیین کهنی که ریشهاش به پیش از اسلام بر میگردد. اما شکرگزاری را یادآور میشود و نویدی از برکت و زایندگی به همراه دارد.
این آیین که در بسیاری از مناطق روستایی استان مرکزی از دیرباز تاکنون اجرا میشود، به گمان اهالی روستا آمدن کوسه ناقالدی شگون دارد و با خود خیر و برکت به همراه میآورد و موجب باروری و زایش میشها و بزها میشود، از سوی دیگر چوپانان و برخی از افراد فقیر که اجراکنندگان این مراسم هستند، از این راه درآمدی به دست میآوردند تا زمستان را راحتتر بگذرانند.
آیین سنتی کوسه ناقالدی توسط تعدادی از چوپانان در روز دهم بهمن به مناسبت شکستن کمر فصل زمستان اجرا میشود. در این آیین و نمایش سنتی که اعضای گروه خود را به شیوهای متفاوت آراستهاند، ضمن جشن و پایکوبی و ایجاد سرگرمی برای مردم روستا، نحسی سرما را نیز دور میکنند و نوید سالی پربرکت را به اهالی میدهند.
اعضای این گروه با سروصدای زیاد زنگولهها و آوازخوانی در معابر شهر و روستا ظاهر میشوند و با اجرای نمایشهای خاص این آیین را زنده نگه میدارند.
گروه کوسه معمولاً متشکل از سه یا چهار نفر بودند و هریک بنا بر مهارت و توانایی نقش ناقالدی، عروس ناقالدی و یا تکه را به عهده میگرفتند.دختربچهها و پسربچهها نیز بهعنوان توبرهکش(جمع کننده هدایا )آنان را همراهی میکردند.
به عقیده مردم ناقالدی باید شخصی توانا باشد و اگر سال پیش رو پربرکت بود، سال بعد نیز همان شخص در نقش ناقالدی حاضر میشود.
کوسه یا ناقالدی جبه بلندی را وارونه میپوشید و زنگولههایی به آن آویزان میکند و زنگولههایی هم به دستان و زانوان خود داشت.صورت را سفید میکرد و یک تکه پوست بزغاله هم به سر میکشید که در آن سوراخهایی برای دیدن و نفس کشیدن تعبیهشده بود.
کمربندی از ریسمان و یا چرم پهن و یا پارچهای بهصورت شال به کمر میبست و به آن زنگولههایی میآویخت. پاپیچ مخصوص چوپانان به پا و چوبدستی به دست داشت.
زن کوسه یا عروس پیراهنی زنانه بر تن و چادری به سر داشت و هفتقلم آرایششده بود و کفشهای زنانه (گالشهای لاستیکی) به پا میکرد و زنگولههایی به خودمی بست –معمولاً این نقش به عهده نوجوانان پسر بین دوازده تاشانزده ساله بود.
"تگهها"دو نفر بودند و هریک با بوقه و یا جارو، دوشاخ بر سر میبستند و چند زنگوله توبره یا سطلی برای جمعآوری هدایا به همراه داشتند. دسته کوسه به همراه گروه نوازندگان که سازودهل میزدند و عدهای بهویژه کودکان و نوجوانان که آنها را همراهی میکردند ،در کوچهها به راه میافتادند.کوسه در پیشاپیش گروه حرکت میکرد و با باز و بسته کردن دستها و تکان دادن بدن خودصدای زنگوله ها را در میآورد.کوسه به در هر خانه که میرسید،وارد آن خانه میشد و بقیه نیز از پشت سر وارد میشدند.کوسه یکراست به سراغ طویله گوسفندان میرفت و با چوبدستی خود به در طویله ضربه میزد. با این اعتقاد که شگون دارد و موجب آمدن خیروبرکت باروری و زایش گوسفندان و بزها میشود.
سپس زنگولهها را دوباره به صدا میآورد و میخواند:
ناقالدی گنده، گنده چهل رفته پنجاه مونده
بزتان بره میزاد میشتان بزغاله میزاد
گربهتان سگتوله میزاد زنتان بچه میزاد
ناقالدی به این بزرگی کالاپا لاندارد
مشتی رفته براش بیاره الله نگهش بداره
ناقالدی گنده، گنده چیزی باقی نمونده
بعد از آوازخوانی کوسه، تگهها باهم چوب بازی میکردند و با عروس تگه با هم میرقصیدند. گاهی هم کوسه با یکی از تگه ها کشتی میگرفت که نشانه رقابت برسرعروس بود. در این کشتی کوسه شکست میخورد و غش میکند، عروس بالای سر کوسه میآید و میخواند:
این دست گرم کوسه این پای گرم کوسه
والانمرده کوسه آخ شوهرم، خاک به سرم
بعد عروس میگوید:
بختم، بختم سوزن بدین بزنم به رختم
زن صاحبخانه سوزنی به عروس میدهد، زیرا اعتقاد دارند اگر ندهند بدبختی به آن روی میآورد. اوج جشن و هنرنمایی کوسه و همراهان در منزل کدخدا یا بزرگ ده است. در این خانه کوسه هنرنمایی را به حد کمال میرساند و سنگ تمام میگذارد و صاحبخانه مبلغی پول و یا خوراکی به کوسه میدهد و کوسه میخواند:
دودمانت برقرار باد سایه ات بلندباد
ارباب خودم مثل گذشته مرتضی علی کمرشو بسته
دسته کوسه به درهر خانهای که میروند، اهل خانه به آنها هدیهای میدهد و اگر صاحب خانه ناخن خشک باشد کوسه میخواند:
ناقالدی گنده، گنده صاحب خانه خواب مونده
مثل الاغ وامونده توی خونش جامونده
در بعضی مناطق مردم روز بعد از جشن، نزد کوسه میروند و مقداری از غذا و خوراکیهای جمع شده را از او میگیرند و میخورند و بر این باورند که انجام این کار شُگون دارد.
این آیین یکی از سنتهای گذشته است و برگزاری چنین جشنهایی بهنوعی زنده نگهداشتن سنتهای کهن و شور، نشاط و روحیه شادیبخش و همچنین حس دوستی و اتحاد در بین اهالی روستا را به وجود میآورد.
میشود از این زاویه به این سنت نگاه کنیم؛ علاوه بر اینکه جشن و پایکوبی و صدای زنگولهها انجام حرکات نمایشی شادی را به کوچه و خانهها می آورد از دیگر سو، ثروتمندان در قالب این شادی و نوید روزهای پر برکت از طرف کوسه و همراهانش، به آنها مایحتاجی می دهند بدون آنکه کرامت آنها نادیده گرفته شود.
انتهای پیام/